باز هم افزایش بیکارینرخ بیکاری در کشور دوبرابر شده است.
1شهريور :خودکشی يک زن در متروی تهران مهر:صبح دوشنبه سرويس دهی در خط يک مترو تهران در مسير جنوب به شمال به دليل خودکشی يک زن در ايستگاه 15 خرداد متوقف شد.
به گزارش خبرنگار مهر، ساعت 9:45 صبح امروز "دوشنبه" در خط يک متروی تهران يک زن اقدام به خودکشی کرد.
محسن هاشمی مديرعامل شرکت مترو تهران در گفتگو با خبرنگار مهر با تائيد خبر خودکشی از توقف خط يک مترو تهران خبر دادند
3شهريور.اعتراض سوئد به توقيف شرکت لوازم آرايشی و بازداشت کارکنان آن در ايران بی بی سی وزارت امور خارجه سوئد از سفير ايران در اين کشور، درباره ممنوعيت فعاليت يک شرکت لوازم آرايشی سوئدی در تهران و بازداشت تعدادی از کارکنان اين شرکت توضيح خواست.
سيسيليا جولين، سخنگوی وزارت امور خارجه سوئد روز چهارشنبه ۲۵ اوت (سوم شهريور) به خبرگزاری فرانسه گفت که در جريان ديدار مقامات وزارت امور خارجه سوئد با رسول اسلامي، سفير ايران در استکهلم، از او درباره ممنوعيت فعاليت شرکت لوازم آرايشی اوريف ليم و بازداشت پنج نفر از کارکنان اين شرکت در تهران سوال شد.
به گفته خانم جولين يکی از بازداشت شدگان مليت ايرانی - سوئدی دارد.
به تازگي، فعاليت لوازم آرايشی اوريف ليم، که يک شرکت سوئدی است در ايران ممنوع اعلام شد و دو روز پيش تعدادی از کارکنان اين شرکت بازداشت شدند.
راديوی دولتی ايران اتهام اين افراد را کلاهبرداری و تخلف از قوانين مالياتی و تجاری ايران عنوان کرد، اما امروز، چهارشنبه حيدر مصلحي، وزير اطلاعات ايران اتهام اين شرکت را "بی ارتباط به موضوع اقتصادی" دانست.
آقای مصلحی درپاسخ به خبرنگاران درباره دليل ممنوعيت فعاليت شرکت اوريف ليم گفت: "اين شرکت ها با پشتوانه های بيرونی و با توجه به اينکه به هيچ وجه موضوع اقتصادی را دنبال نمی کنند، تحت هدايت و حمايت سرويس های بيگانه قرار دارند که ما بلافاصله پس از آنکه متوجه شوند و بخواهند حرکت هايی انجام دهند با آنها برخورد می کنيم."
پيش از اين روزنامه کيهان ضمن متهم کردن اين شرکت لوازم آرايشی به حمايت از مخالفان دولت در ايران اعلام کرده بود که به زودی مدارکی را در اين زمينه منتشر خواهد کرد، اما اين اتهام از سوی مسئولان اوريف ليم رد شده است.
مسئولان شرکت اوريف ليم به خبرگزاری فرانسه گفته بودند که مقامات ايران به آنها توضيحی درباره اين مساله نداده اند ولی تصور می کنند که اين موضوع می تواند به شکل فعاليت تجاری اين شرکت مربوط باشد.
يکی از مسئولان اين شرکت گفته بود که شکل تجارت اين شرکت به حدود ۴۰ هزار ايرانی که بيشتر آنها را زنان تشکيل می دهند، اين امکان را داده است که با فروش مستقيم محصولات اين شرکت درآمدی داشته باشند.
او مرتبط دانستن شيوه فعاليت اين شرکت را با شيوه هرمی "مضحک " توصيف کرده بود.
خانم جولين همچنين گفت که موضوع سکينه محمدی آشتياني، زن ايرانی که به سنگسار محکوم شده بود، از ديگر موضوعات مطرح شده در ديدار مقامات سوئدی با آقای اسلامی بود.
سکينه آشتيانی به اتهام رابطه نا مشروع و قتل همسرش از سوی دادگاهی در ايران به سنگسار محکوم شده بود اما بر اثر فشار های بين المللی اجرای حکم سنگسار او از سوی مقامات قضايی ايران متوقف شد، هر چند هنوز نگرانی های برای اعدام او وجود دارد
5شهريور :ارقام منتشر شده از سوی بانک مرکزی:دولت احمدينژاد ۱۴۰ ميليارد دلار بدهکار است
صدای آلمان : برپايه ارقام منتشر شده از سوی بانک مرکزي، حجم بدهيهای دولت احمدينژاد در حال حاضر به بيش از ۱۴۰ ميليارد دلار رسيده است. دولت تنها به بانکمرکزی و ساير بانکهای داخلی نزديک به ۶۰ ميليارد دلار بدهکار است. دولتهای نهم و دهم به رياست محمود احمدينژاد ظرف ۴ سال گذشته، ۲۵۶ ميليارد دلار درآمدهای نفتی کشور را هزينه کردهاند. با اين همه، آفتاب نيوز به استناد ارقامی که از سوی بانک مرکزی ايران منتشر شده، فاش ميکند که در کنار اين ريختوپاش بيسابقه، دولت ۱۴۰ ميليارد دلار نيز بدهکار شده است. اختلاف دولت و رسانهها
علت انتشار گزارش آفتاب نيوز، درگيری تازهای است که ميان روزنامه مردم سالاری و پايگاه اطلاع رسانی دولت بروز کرده است. روزنامه مردم سالاري، بهتازگی ميزان بدهيهای داخلی و خارجی دولت را، به استناد گزارش بانک مرکزی ۱۲۷ ميليارد دلار اعلام کرده بود. در پی انتشار گزارش روزنامه مردم سالاري، پايگاه اطلاع رسانی دولت نوشت که بانک مرکزی اين گزارش را خلاف واقعيت اعلام کرده است. اما پايگاه اينترنتی بانک مرکزي، در اين مورد سکوت اختيار کرد. اکنون، آفتاب نيوز، با استناد به ارقام رسمی که قبلا از سوی بانک مرکزی ايران منتشر شده، ثابت ميکند که بدهيهای دولت، حتی از رقم اعلام شده در گزارش روزنامه مردم سالاری نيز بيشتر است و به ۱۴۰ ميليارد دلار ميرسد. ۶۰ ميليون دلار بدهی به بانکها
آفتاب نيوز مينويسد: بدهيهای دولت تنها به بانک مرکزی و ساير بانکهای داخلی در بهمن ماه سال ۱۳۸۸ بالغ بر ۵۵ ميليارد و ۴۰۰ ميليون دلار بوده، اما تاکنون بايد به ۶۰ ميليون دلار رسيده باشد. اين مرکز خبری تاکيد ميکند که بانک مرکزی ايران با گذشت ۵ ماه از سال هنوز آمار مربوط به بدهيها، بودجه و هزينههای دولت را اعلام نکرده است. برپايه ارقامی که در آفتاب نيوز آمده، دولت احمدينژاد اکنون به سازمان تامين اجتماعی ۲۱ ميليارد دلار، به سازمان تامين اجتماعی نيروهای مسلح ۴ ميليارد و ۵۰۰ ميليون دلار، به پيمانکاران طرحهای آب و برق ۶ ميليارد دلار، و در هريک از حوزههای راه و ترابری و نفت يک ميليارد دلار بدهی دارد. دولت و شرکتهای دولتي، در ۴ سال گذشته، برای تامين مالی طرحهای خود، با توزيع اوراق مشارکت ميان مردم از آنها پول دريافت کردند که بايد اصل و سود آن را بپردازند. جمع بدهی دولت، بابت اصل و سود اين اوراق، در آفتاب نيوز ۱۶ ميليارد دلار برآورد شده است. اين مرکز خبری همچنين گزارش ميدهد که ميزان بدهيهای خارجی دولت هم به ۲۳ ميليارد دلار رسيده که در حال حاضر بايد سالانه ۸ ميليارد دلار از آن بازپرداخت شود. همزمان با آفتاب نيوز، روزنامه دنيای اقتصاد نيز مينويسد که طلب صادرکنندگان کالا از دولت احمدينژاد بابت جوايز صادراتی به ۵۰۰ ميليون تومان رسيده است. ساير بدهيهای داخلی دولت، به استناد گزارشهای خبرگزاريهای داخلی اين ارقام را نشان ميدهند: - مطالبات بازنشستگان: ۲ ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلار. - کسری پرداخت دولت به خزانه، بابت درآمدهای نفتی سال ۸۶ و ۸۷، جمعا ۸ ميليارد دلار. - بدهی به بنياد تعاون سپاه: ۴ ميليون و ۵۰۰ هزار دلار - مطالبات شهرداری: ۷۰۰ ميليون دلار. - بدهی به بنياد شهيد و آستان قدس رضوی: ۱ ميليارد و ۵۰۰ ميليون دلار. جمع اين ارقام نشان ميدهد که بدهی دولت به ۱۴۰ ميليارد دلار رسيده است. دولت، ضمنا در سال جاری ۶ ميليارد دلار و در سال آينده ۱۳ ميليارد دلار کسری بودجه خواهد داشت. جواد طالعی
تحريريه: بهمن مهرداد
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران – شيراز در تاریخ 3 شهریور 89 آمده است : جمعي از کارکنان کارخانجات مخابراتي راه دور ايران(ITI) در شيراز، با تجمع در مقابل اين كارخانه، نسبت به آنچه كه برآورده نشدن خواستههاي پيشين خود عنوان ميكردند، اعتراض كردند.به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه فارس، در اين تجمع کارگران با شعارهايي مثل "زندگي، معيشت، حق مسلم ماست" و "حق و حقوق کارگر پرداخت بايد گردد"، خواستار رسيدگي مسوولان به درخواستهاي صنفي خود شدند."هاشم شمشيري"، نايبرئيس انجمن اسلامي كار اين كارخانه، در حاشيه اين تجمع به خبرنگاران گفت: در سالهاي گذشته بهويژه سال گذشته زحمات زيادي توسط مسوولان استاني و کشوري کشيده شد تا منجر به تصويب مصوباتي از طرف هيات دولت شد.وي افزود: يکي از اين مصوبات پرداخت نقدينگي به مبلغ 15 ميليارد تومان بود که هنوز پرداخت نشده است و براي پرداخت آن بين معاونت نظارت راهبردي رياستجمهوري و وزارت صنايع و معادن اختلافنظر وجود دارد.وي ادامه داد: اين مصوبه الآن نيازمند امضاي "عزيزي"، معاونت نظارت راهبردي رياستجمهوري است. آنها اعلام کردهاند که رديف بودجهاي براي آن مشخص نشده است اما تا حدودي رديف بودجه مشخص شده ولي به علل مختلفي که خودشان ميدانند و ما سر درنميآوريم، هنوز پرداخت نشده است.شمشميري اظهار داشت: مصوبهاي ديگر از سوي دولت ابلاغ شد که چهار وزارتخانه را موظف کرده بودند تا با ترک تشريفات و بدون هيچ مشکل قانوني، مناقصه را با 25 درصد پرداخت به ما بدهند و زمان آن يک هفته باشد.وي مدعي شد: متاسفانه تاکنون هيچکدام از وزارتخانهها در اين زمينه کاري نکردهاند و اين مصوبه اجرايي نشده است.شمشيري بيان كرد: در چند ماه گذشته از طرف مخابرات مناقصه 8920 زيرساخت اعلام شد و قرار شد ما هم شرکت کنيم و از طرف وزير ارتباطات قول صددرصدي داده بودند که فقط شما شرکت کنيد، مناقصه، گير شما ميآيد، چون مصوبه داريد، حتما مناقصه گير شما خواهد آمد.نايبرييس انجمن اسلامي کارخانجات مخابراتي راه دور ايران(ITI) شيراز، افزود: هشت مناقصه بود که ما در دو مناقصه شرکت کرديم و تا ظهر سهشنبه(دوم شهريور) هم ميگفتند که شما حتما برنده خواهيد شد.شمشيري گفت: ديروز(دوم شهريور) به ما ابلاغ شد اصلا پاکت مناقصه ما را باز نکردهاند، جالب اينکه چون ما مصوبه داشتيم اصلا بايد بدون مناقصه آن را به ما ميدادند.شمشيري افزود: از لحاظ بيمه همه مشکل داريم. کارکنان اين کارخانه اين همه سختي ميکشند، به اميد اينکه بازنشسته شوند و اکثر يکسال تا يکسالونيم مانده تا بازنشسته شوند.وي اظهار كرد: چون پول نداشتيم{حق بيمه} بدهيم، با توافق انجام شده بهجاي 30 درصد، هفت درصد ميداديم که با عجز و التماس اين مجوز را دريافت کرديم.نماينده کارگران شرکت مخابراتي راه دور شيراز، ادامه داد: مديرکل بيمه تامين اجتماعي فارس ديروز اعلام کرد از اين به بعد چنانچه استاندار هم نامه بنويسد، هفت درصد را قبول نميکنيم و بايد 30 درصد و بدهکاريهاي خود را به بيمه پرداخت کنيم.شمشيري افزود: عملا قفل شدهايم، نه اميدي به بازنشستگي داريم و نه اميدي به کار. نميدانيم مسوولان، نمايندگان و وزرا چهکار ميکنند؟وي ادامه داد: رييسجمهور در رسانهها اعلام کرد اگر کار شما انجام نشد، وزيران مخابرات و صنايع را به شما تحويل ميدهيم. الان بيايند جواب بدهند چرا وزرا مصوبات رييسجمهوري را اجرا نميکنند؟ چه دستهايي در کار است که گفته ميشود يکي از مناقصهها گير شما آمده ولي بعدازظهر ميبينيم چيز ديگري از آب درآمده؟ اين چه نوع حمايت از کارگران است؟شمشيري گفت كه براي حصول نتيجه به وزارت صنايع و معادن و وزارت ارتباطات و فنآوري اطلاعات مراجعه خواهند کرد.وي اظهار كرد: حقوق برخي كارگران بيشاز 16 ماه است كه پرداخت نشده است و هر از سه چهار ماهي 300 هزار تومان به ما ميدهند. ما با اين وضعيت چهکار کنيم؟وي ادامه داد: صنعتي به اين بزرگي نابود ميشود در حالي که کارگران همه چيز را به جان خريدهاند، شايد اين مناقصه به ما برسد ولي اين مناقصه از ما دريغ شد در صورتي که حق قانوني و تخصصي ما بود.
بازاری زندانی پس 9 ماه بلاتکليفی در شکنجه گاه 209 قرار است روز شنبه مورد محاکمه قرار گيرد بنابه گزارشات رسيده از ایران در تاریخ 3 شهریور آمده است : بازاری زندانی محمد بنازاده اميرخيزی پس از نزديگ به 9 ماه بلاتکليفی قرار است روز شنبه آينده در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط صلواتی مورد محاکمه قرار گيرد. بازاری زندانی محمد بنازاده امير خيزی پس از 9 ماه بلاتکليفی و شکنجه های طاقت فرسا در شکنجه گاه مخوف 209 ،قرار است روز شنبه 6 شهريور ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط صلواتی قاضی دادگاه فرمايشی مورد محاکمه قرار گيرد. بازاری زندانی تا به حال 2 بار به دادگاه فرمايشی برده شده است و لی هر بار با دلايل واهی دادگاه او به تعويق افتاده است. يکی از شيوه های غير انسانی صلواتی رئيس شعبه 15 دادگاه انقلاب به کرات دادگاه را به تعويق انداختن تا زندانی سياسی را برای مدت طولانی تری در شرايط بلاتکليفی و فشار روحی قرار دهد. تقريبا از معدود زندانيان سياسی است که به مدت 9 ماه در شکنجه گاه مخوف وزارت اطلاعات بند 209 زندانی می باشد. او در طی اين مدت توسط شکنجه گر و سربازجوی وزارت اطلاعات با نام مستعار علوی و سعيد شيخان مورد شکنجه های جسمی و روحی برای گرفتن مصاحبه تلويزيونی عليه خود قرار گرفته بود تا بتوانند از اين طريق عليه وی پرونده سازی نمايند و او را به احکام سنگين و ضد بشری محکوم کنند. آقای اميرخيزی در طی مدتی که در بازداشت بسر می برد از داشتن وکيل محروم بود. صلواتی و بازجويان وزارت اطلاعات، وکلاء را مورد تهديد قرار ميدهند تا از پذيرفتن پرونده بعضی از زندانيان سياسی خوداری کنند. وکيل عليرضا طباطبايی اخيرا پذيرفته است که وکالت زندانی سياسی محمد بنايی اميرخيزی را به عهده بگيرد ولی تا به حال به او اجازه ملاقات با موکلش داده نشده است و احتمال دارد که از محتوای پرونده و اتهامات نسبت داده شده بی اطلاع باشد. لازم به ياداوری است که آقای محمد بنازاده اميرخيزی ۶۳ ساله در ۹ آذرماه با يورش مامورين وزارت اطلاعات به محل کارش دستگير و به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل شد. برادر او جانباخته راه آزادی علی بنازاده امير خيزی در دهۀ ۱۳۶۰ بخاطر هواداری از سازمان مجاهدين اعدام شد. همسر وی خانم شهلا زرين فر بدليل ديدار با فرزندش در قرار گاه اشرف به يک سال زندان محکوم شد که با سپری کردن محکوميت غير قانونی و غير انسانی آزاد شد. در حال حاضر خواهر آقای بنازاده زندانی سياسی کبری بنازاده امير خيزی بدليل قصد ديدار با فرزندان خود در قرارگاه اشرف در زندان گوهردشت کرج زندانی است . پيش از اين برادران او آقايان اصغر و حميد بنازاده بدليل ديدار با فرزندان خود در قرارگاه اشرف به ۲ سال زندان محکوم شده بودند که مدتی پيش پس از پايان يافتن محکوميتشان آزاد شدند. در حال حاضر علاوه بر آقای امير خيزي،تعداد ديگری از بازاريان تهران در بند ۳۵۰ زندان اوين زندانی هستند، که از جمله آنها آقايان محسن دکمه چی محکوم به 10 سال زندان و تبعيد و آقای جواد لاری محکوم به اعدام می باشد
(( زندانی سیاسی آزاد باید گردد ))
بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی و عضو کمیته پیگیری ایجادتشکل های کارگری که در 22 خرداد دستگیر شده است ،تا کنون ملاقات نداشته وپاسخی از مسولین به خانواده اش داده نمی شود .همچنین رضا شهابی عضو سندیکای شرکت واحد پس از ماه ها دستگیری خانواده اش خبری از وی ندارند و علاوه بر آن همسرش نیز به دادگاه احضار می شود .کارگران عضو سندیکای شرکت واحد یکی پس از دیگری به بهانه های پوچ اخراج می شوند و دیگر اعضاء نیز تحت تعقیب و پیگرد قرار می گیرند .اعضای سندیکای نیشکر هفت تپه نیز به سرنوشت شرکت واحد دچار می شوند .مهدی فراخی شاندیز عضو کمیته پیگیری پس از دو ماه با وثیقه 50 میلیونی آزاد می شود . تمامی دستگیر شدگان کارگری و یا غیره که تحت اعتراض به این زندگی نکبت بار ،ماه هاست زندانی و تحت آزار و اذیت قرار گرفته اند ،یک مطالبه انسانی دارند ((آزادی )) ........آزادی برای اعتصاب ، آزادی برای حقوق های معوقه ، برای حق زندگی ، برای خواندن و نوشتن ، برای آموزش و بهداشت کودکان ((کار )) کف خیابان.خلاصه تامین رفاه اجتماعی و یک زندگی شایسته انسانی حق مسلم ما انسانهاست . برای بدست آوردن آن متحد شویم و آزادی زندانی سیاسی را همه جا فریاد بکشیم
کمیته پیگیری ایجادتشکل های کارگری
جان بهنام ابراهیم زاده در خطر است *
کارگران ،زحمتکشان ،مردم آزادیخواه .بهنام ابراهیم زاده ،کارگر و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ،در مورخه 22خرداد توسط پلیس دستگیر و به اوین منتقل گردیده است .وی در ابتدای روزهای بازداشت چند تماس تلفنی با خانواده داشته اند .اما با گذشت نزدیک به سه ماه ، هم اکنون باگذشت سه ماه از بازداشتش او نه تنها تماس تلفنی نداشته ، بلکه هیچ گونه اخباری از وی به خانواده ایشان نداده اند .در پیگیری های مستمرخانواده اش در روزهای اخیر، مسولین زندان اوین در پاسخ به خانواده اش اظهار کرده اند که بهنام ابراهیم زاده از یکماه پیش توسط اطلاعات سپاه از بند 209خارج گردیده و آنها هیچ گونه اطلاعی از وی ندارند .مردم آزادیخواهبهنام ابراهیم زاده توسط اطلاعات سپاه ربوده شده است ،ومسوول جان این زندانی می باشد .ما از تمامی سازمانها و اتحادیه های کارگری ،همچنین مدافعین حقوق بشر می خواهیم که جهت آزادی فوری و بی قید و شرط بهنام ابراهیم زاده و دیگر زندانیان سیاسی ،دولت ایران را تحت فشار قرار داده تا آنها را آزاد کنند .سپاه پاسداران و سازمانهای امنیتی مسوول جان بهنام ابراهیم زاده هستند .
4شهريور :انفجار در خط لوله انتقال گاز ايران به ترکيه
به گفته اين کارگران حدود 4 ماه است که حق بيمه آنان پرداخت نشده است ضمن آنکه حقوق تير و مرداد ماه را نيز دريافت ننمودهاند.
آنها از بروز مشکلاتی همچون تعويق در پرداخت کرايه خانه، قبوض آب، برق و غيره و سختی در معيشت اعضای خانواده و ساير موارد سخن گفتند و خواستار توجه مسئولان ذيربط به حل سريع مشکلاتشان شدند.
سرپرست شهرداری منطقه يک آبادان در اين خصوص گفت: مشکل اساسی مربوط به بيتوجهی و اهمال کاری از سوی پيمانکار مربوطه است که در اين زمينه اخطارهای لازم به وی داده شده است.
فرهاد مياحی با اشاره به اينکه حدود ۳۰۰ نفر کارگر تحت پوشش اين پيمانکاری مشغول فعاليت هستند افزود: متاسفانه پيمانکار مذکور حق بيمه ی اين افراد را که مربوط به ماههای ارديبهشت، خرداد، تير، مرداد ماه سال جاری ميباشد را پرداخت نکرده است.
او ميزان حق بيمه معوقه را ۴ ميليارد ريال عنوان کرد و اظهار داشت: در جلسهای که به منظور رفع مشکلات اين دسته از کارگران داشتيم قرار شد تا شهرداری ۱۰ درصد از اين معوقه (۲۹۰ ميليون ريال) را پرداخت نمايد.
وی يادآور شد: در بيستم مردادماه امسال نيز با توجه به قول مساعدی که به اين کارگران داده شده بود حقوق معوقه آنان تا پايان خرداد ماه به آنان پرداخت شد.
سرپرست شهرداری منطقه يک آبادان بار ديگر با اشاره به اينکه اين دسته از کارگران جزء نيروهای پيمانکاری هستند و حقوق و بيمه ی آنها بايستی توسط پيمانکار پرداخت شود اظهار داشت: متاسفانه پيمانکار مذکور به خوبی به تعهدات خود عمل نميکند.
مياحي، خاطر نشان کرد: طبق برنامهريزيهای صورت گرفته در تلاشيم تا هر چه سريعتر نسبت به بهکارگيری پيمانکاران بومي، کاردان، توانمند و متعهد اقدام کنيم
دستگیری فعالین کارگری موقوف! -
درهای زندانها را بر سر این رژیم قرون وسطائی بشکنیم! رژیم ضد کارگر جمهوری اسلامی کماکان به دستگیری و زندانی کردن کارگران و دیگر فعالین جنبش¬های اجتماعی مشغول است. از بدو به قدرت رسیدن رژیم جمهوری اسلامی ایران هزاران انسان معترض و مبارز از اقشار مختلف اجتماعی در چنگال این رژیم قرون وسطائی اسیر بوده و هستند. فعالین کارگری و کارگران مانند رضا شهابی، منصور اسانلو، ابراهیم مددی، وفا قادری، صدیق سبحانی، فتاح سلیمانی، عیسی ابراهیم¬زاده، حسین پیروتی و ... کماکان یا در زندان بسرمیبرند و یا محاکمه می¬شوند. رژیم سرمایه¬داری جمهوری اسلامی، ترس و وحشت خود را از کارگران و فعالین کارگری با دستگیری آنان عریان¬تر به نمایش گذاشته و می¬گذارد. کارگران و فعالین دربند و محاکمه شده، چه جرمی جز دفاع از دوستان هم طبقه ای خود مرتکب شده اند؟ آنها به دلیل تلاش برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری که بتواند در هرشرایطی نماینده و مدافع آنها باشد، بازداشت شده اند. جای کارگران و نمایندگان و فعالین کارگری و دیگر فعالین جنبشهای اجتماعی در زندان¬ها نیست، مردم ایران همچنان که درهای زندان¬های رژیم دیکتاتوری شاه را شکسته و تمامی زندانیان سیاسی را بردوششان از زندان¬های مخوف سلطنتی بیرون آوردند، می¬توانند و دورنیست، آن زمانی که درهای زندان-های جمهوری اسلامی را برسرشان خراب کنند و تمامی زندانیان سیاسی را به آغوش جامعه آزاد و انسانی برگردانند. نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران فعالانه برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی کوشش خواهد کرد و همه¬گان را فرامی¬خواند که به هر شکلی که می¬توانند در کمپین 13 آگوست – 13 سپتامبر 2010 فعالانه به مبارزه برای آزادی رضا شهابی و دیگر کارگران زندانی یاری رسانند. دستگیری فعالین کارگری موقوف!
آگوست / سپتامبر 2010 نهادهای همبستگی با جنبش کارگری درایران- خارج کشور nhkommittehamahangi@gmail.com
ـ کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران- استرالیا proletarianunite@gmail.com - کمیته دفاع از کارگران ایران – نروژ cdkargari@gmail.com - همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران – فرانسه sstiran@yahoo.fr - کانون همبستگی با کارگران ایران – فرانکفورت و حومه kanoonhf_2007@yahoo.de - کانون همبستگی با جنبش کارگری ایران – هانوفر kanon.hannover@yahoo.de - کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد isask@comhem.se - کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ kanounhambastegi@gmail.com - انجمن کارگری جمال چراغ ویسی info@ijcwa.com - شبکه همبستگی کارگری iranwsn@fastmail.fm - اتحاد چپ ایرانیان واشنگتن leftalliance@yahoo.com - کمیته حمایت از کارگران ایران تورنتو کانادا
29مرداد. 900 هزار اشتغال در آستانه نابودی خبرآنلاين مدتی پيش يکی از مديران وزارت کار آماری ارائه کرده بود مبنی بر ورشکستگی 300 هزار بنگاه زودبازده. سيد ابراهيم عليزاده: مدتی پيش يکی از مديران وزارت کار آماری ارائه کرده بود مبنی بر ورشکستگی 300 هزار بنگاه زودبازده و شايد پس از اين بود که هم معاون توسعه اشتغال وزير کار و هم خود وزير کار مجبور به توضيحاتی در اين مورد شد و البته نمايندگان مجلس نيز در طرح سوال از وزير کار اين آمار را مدنظر خود قرار داده بودند. اما جدای از اين، ارائه اين آمار مزيتی برای بنگاه های زودبازده داشت که باعث شد ميزان يارانه درنظر گرفته شده برای آن ها افزايش چشم گيری داشته باشد. محمد رضا گلرو، رييس مرکز نوسازي، تحول اداری و بودجه وزارت کار همان مسئولی است که از اين آمار خبر داده بود و حال در گفت وگويی تشريحی با خبرنگار خبرآنلاين در مورد در معرض ورشکستگی بودن بنگاه های زودبازه توضيحات قابل تاملی می دهد. وی از آخرين آمار بنگاه های زودبازده گرفته تا آخرين اخبار در مورد ميزان يارانه های درنظر گرفته شده برای اين بنگاه ها سخن می گويد و اينکه 900 هزار فرصت شغلی ايجاد شده در بنگاه های زودبازده در صورت حمايت نشدن از بين خواهند رفت. طبق آمارهای گلرو، تاکنون يک ميليون و 100 هزار طرح بنگاه های زودبازده به بانک ها ارائه شده که 450 هزار طرح تاييد و از اين تعداد 300 هزار طرح قراردادش منعقد شده و از اين ميزان نيز حدود 180 هزار طرح موفق به دريافت تسهيلات و ايجاد 954 هزار شغل شده اند. همچنين هرچند 180 هزار واحد تسهيلات از بانک ها دريافت کرده اند اما اکنون نزديک به 300 هزار بنگاه زودبازده فعال هستند. در مورد يارانه بنگاه های زودبازده نيز به گفته او، در سال 87 از 760 ميليارد تومان در نظر گرفته شده 300 ميليارد تومان تخصيص يافت و در سال 88 از 120 ميليارد تومان مدنظر ميزانی جذب نشد. برای امسال هم 360 ميليارد تومان در نظر گرفته شده است که گلرو پيش بينی می کند حدود 280 ميليارد تومان آن تخصيص يابد. رييس اداره بودجه وزارت کار در بخشی ديگر از اين گفت وگو پس از اينکه پرداخت تسهيلات به بنگاه های زودبازده را تکليفی برای بانک ها عنوان می کند، متذکر می شود که اگر آن 14 هزار ميليارد تومان تصويب شده در شورای عالی اشتغال به بنگاه های زودبازده داده شود ديگر خطری آن بنگاه های در معرض ورشکستگی را تهديد نمی کند اما اگر اين حمايت صورت نگيرد 900 هزار فرصت شغلی در خطر از بين رفتن خواهند بود. متن کامل اين گفت وگو را می خوانيد: جدای از تسهيلاتی که تاکنون به بنگاه های زودبازده واگذار شده، به نظر می رسد يارانه هايی نيز به اين واحدها داده شده است. ميزان اعتبارات اين يارانه ها چقدر بوده و چگونه داده شده است؟ بحث يارانه بنگاه های زودبازده از زمان شروع اين طرح يعنی سال 85 مطرح شد. البته در سنوات اول که اعتبارات آنچنانی نداشت، چون در واقع طرحی نبوده که يارانه بخواهد. وقتی هم کارآفرين طرح خود را به کارگروه اشتغال معرفی و اعلام کند چه ميزان شغل از طريق طرحش می تواند ايجاد شود و ميزان سرمايه مورد نيازش را هم بگويد، مثلا دولت در سود بانکی با فرد مورد نظر همکاری می کند و اگر قرار باشد به طور مثال برای تسهيلاتی سود 12 درصدی بدهد چند درصد آن کم می شود. اين می شود همان يارانه ای که مدنظر ماست. اين کار برای دولت اين حسن را دارد که وقتی چنين فردی مشغول به کار می شود، چند نفر ديگر را نيز مشغول به کار می کند. آن وقت اين پول از بودجه کجا تامين می شود؟ اين پول از بودجه وزارت کار است و زمانی به واحدی داده می شود که واحد راه اندازی شده و چندين نفر هم در آن مشغول به کار باشند. در اين شرايط وزارت کار بررسی می کند که آن واحد چقدر از تعهدش در مورد ايجاد شغل را عملی کرده است و سپس با توجه به آن يارانه را پرداخت می کند. اين يارانه نقش سرمايه در گردش را برای واحدها دارد. ميزان بودجه آن چگونه مشخص می شود؟ رديف 520 هزار بودجه مربوط به يارانه بنگاه های زودبازده است. در اين رديف دولت اعتباری را برای وزارت کار درنظر می گيرد که براساس آن مشخص می شود مثلا امسال چقدر پول داريم که می توانيم برای يارانه بنگاه های زودبازده پرداخت کنيم. در مجموع نيز اين يارانه از بودجه عمومی کل کشور تامين می شود. بودجه عمومی کشور هم ممکن است هر سال متغير باشد. آن وقت اين اعتبار شامل همه بنگاه ها می شود؟ بنگاه هايی که از مسير کارگروه اشتغال رد شده باشند، يعنی جزء طرح بنگاه های کوچک و زودبازده قرار بگيرند و شروع آن عملا از سال 85 باشد، می توانند از اين يارانه ها استفاده کنند. ميزان اعتبارات يارانه بنگاه های زودبازده در سال های گذشته را می گوييد؟ در سال 88 که متاسفانه هيچ مبلغی تعيين نشد که البته دليل هم داشت. چون در سال 88 اصلا هيچ وامی پرداخت نشده بود. البته ما بايد اين پول را برای واحدهايی که در سال های 86 و 87 راه اندازی شده بودند در اختيار می داشتيم تا به آن ها کمک کنيم اما هيچ مبلغی تعيين نشد و با وجود اين، مشکلی پيش نيامد. به دليل اينکه ما از محل اعتبارات جذب نشده سال قبل مبالغی را داشتيم که می توانستيم در سال 88 به بنگاه های زودبازده کمک کنيم ميزانی که برای سال 88 در نظر گرفته بودند چقدر بود؟ برای سال 88 به ميزان 120 ميليارد تومان ديده شده بود که در واقع از اين رقم ميزانی جذب نشد. اما در سال 87 رقم 855 ميليارد تومان برای يارانه بنگاه های زودبازده درنظر گرفته شد که در يک مرحله ای از برنامه، اصلاحيه ای صورت گرفت و مبلغ 760 ميليارد تومان شد. اين رقم نشان می دهد اعتبار در نظر گرفته شده سال 88 يک ششم اعتبار در نظر گرفته شده سال 87 بود. اما اين ها برای مرحله درنظر گرفتن بودجه بوده و در مرحله تخصيص مبالغ کمتر بوده است. در سال 88 را که گفتم هيچی جذب نشد، اما سال قبل آن، از 760 ميليارد تومان مدنظر حدود 40 درصد آن معادل 300 ميليارد تومان تخصيص يافت که اين هم نشان می دهد ميزان اعتبار تخصيص يافته برای يارانه بنگاه های زودبازده از 300 ميليارد تومان در سال 87 به صفر در سال 88 رسيد. برای امسال چطور؟ در امسال با پيگيری هايی که کرديم بودجه در نظر گرفته شده از رقم 120 ميليارد تومان سال 88 به رقم 360 ميليارد تومان در امسال افزايش يافت و قول هم گرفتيم که ميزان تخصيص نيز مناسب باشد. ما در امسال اميدواريم از اين مبلغ 360 ميليارد تومان حدود 270 ميليارد تا 280 ميليارد تومان برای کمک به بنگا های زودبازده تخصيص بيابد. البته ممکن است اين رقم زياد نباشد اما بالاخره کمکی برای واحد در سرمايه در گردش واحدهاست. چه تعداد بنگاه زودبازده از اين يارانه مبلغی را دريافت می کنند؟ ببينيد ما تاکنون يک ميليون و 100 هزار طرح داشتيم که به بانک ها ارائه شد و از اين تعداد 450 هزار طرح تاييد شده اند و پرونده آن ها در بانک ها نهايی و مراحل کار آن ها طی شده است و از اين ميزان طرح تاييد شده نيز 300 هزار بنگاه قرارداد منعقد کرده اند که حدود 180 هزار طرح موفق به دريافت تسهيلات خود شده اند. اين يعنی 120 هزار واحد داريم که با بانک ها قرارداد منعقد کرده اند اما هنوز پولی دريافت نکرده اند. من اکنون کارآفرينی را می شناسم که در آستانه ورشکستگی است و می گويد حتی اسنادش را به بانکی داده اما هنوز پول او را نداده اند. به همين دليل يکی از معضلاتی که اکنون اگر بخواهيم يقه بانک ها را بگيريم بحث پرداخت اين پول هايی است که قرادادشان منعقد شده و بانک ها پول آن ها را پرداخت نکرده اند. اما آن 180 هزار واحد هم که قطعا راه اندازی شده اند هم بيشتر مربوط به سال های 86 و 87 هستند که در آن سال ها ايجاد شدند و 954 هزار فرصت شغلی ايجاد کرده اند.برچه اساسی اين رقم اشتغال ايجاد شده را اعلام کرديد؟ اين رقم بنا به گواهی رديف بيمه و شماره ملی افراد است. يعنی 954 هزار نفر با کد بيمه شده و کد ملی معرفی شده اند.وقتی در سال 88 يارانه و تسهيلاتی به واحدها داده نشده، ممکن نيست اين تعداد شغل ريزش داشته باشد؟ اين خطر را داشته است و به همين دليل اکنون بنگاه های ما نياز به حمايت دارند. به همين دليل هم بود که مدتی قبل گفته بوديد اگر اين حمايت صورت نگيرد 300 هزار بنگاه در معرض ورشکستگي، تعطيل خواهند شد؟ ما اعتقاد داريم حدود 300 هزار واحد داريم که در اين واحدها، بنگاه هايی هم وجود دارند که هرچند پولی از بانک ها نگرفته اند اما پول خودشان را که خرج کرده اند. اين واحدها از بانک ها طلب دارند و از سوی ديگر کار را ادامه می دهند. از نگاه بنگاه های زودبازده 180 هزار واحد تسهيلات از بانک ها دريافت کرده اند اما اکنون نزديک به 300 هزار بنگاه فعال هستند. در بين اين بنگاه ها، واحدهايی هستند که طلب خود را از بانک ها دريافت نکرده اند و پول خود را از طريق مثلا فروختن فرش و طلای زن خود تامين و واحدی را راه اندازی کرده اند و حمايت ما هنوز جايش خالی است. خطری هم که ما اعلام کرده بوديم برای اين بود که آقايان به هوش باشند که نتيجه هم داد و ميزان اعتبار يارانه بنگاه های زودبازده افزايش يافت. البته اکثر آن 180 هزار بنگاهی که تسهيلات بانکی خود را دريافت کرده بودند، يارانه شان هم پرداخت شده بود. حتی در بعضی از استان ها آن قدر يارانه داشتيم که استان نتوانسته بيشتراز 30 درصد آن را جذب کند و بقيه پول برگشت خورده است. کار ما تا اين حد بوده است. يعنی در بعد وزارت کاری ما هيچ لنگی نداريم. اما می توان تضمين داد که با اين کار آن بنگاه های در معرض ورشکستگی از اين وضعيت نجات پيدا خواهند کرد؟ در کنار اين يارانه ها، موضوع مهمتر تسهيلاتی است که بانک ها بايد به اين واحدها بدهند. ما اعتقاد داريم برای بانک ها تکليف است که تسهيلات واحدها را پرداخت کنند، حالا بانک ها هرچه دوست دارند بگويند. بانک ها دارند از منابع دولتی استفاده می کنند و بعد ما که می خواهيم از منابع دولتی استفاده کنيم خواهش و التماس آن ها را بايد کنيم؟ اين اصلا معنا ندارد. از نظر من بعضی از مصاحبه های دوستان بانکی اصلا مضحک به نظر می آيد، به اين دليل که پول ما به امانت در بانک است و بانک هم تنها امانتدار اين پول است، بعد به سختی اجازه می دهد که اين پول را خرج صنعتگر کنم. اين موضوع با همان چيزی مرتبط است که متاسفانه به اين دليل بعضی از رسانه ها بنگاه های زودبازده را هدف گرفتند و در حق وزارت کار ظلم کردند. در حالی که وزارت کار خودش در اين وضعيت طلبکار بود. سخن وزارت کار اين بود؛ بين هفت تا 10 درصد و در خوش بينانه ترين حالت 10 درصد اعتبارات بانک ها در سال های 85 و 86 به بنگاه های زودبازده داده شده است، اين ميزان چگونه می تواند تورم ايجاد کند؟ اين حرف مضحک است. بايد بررسی کرد آن 90 درصد کجاست؟ بانک ها می خواهند انقباض ايجاد کنند، چرا حلق صنعتگر بيچاره را می گيرند؟ گلوی صنعتگر را گرفتن و فشار دادن که هنر نيست. جلوی آن پولی را که با آن برج سازی می شود بگيرند. با اين سخنان و نگاه شما به بانک ها آيا اميدوار به پرداخت اين 14 هزار ميليارد تومان تصويب شده برای بنگاه های زودبازده هستيد؟ اميدوار.... من اصلا می گويم تکليف است، وقتی می گوييم تکليف يعنی وظيفه شان اين است که اين کار را انجام دهند و به عقيده من وظيفه شان را انجام ندهند، تخلف است و بايد هم به مردم، هم به دولت و هم به دستگاه های نظارتی پاسخ بدهند. تعارف نداريم. آيا پرداخت اين تسهيلات تضمين می کند بنگاه های در معرض ورشکستگی از اين وضعيت نجات پيدا کنند؟ ببينيد اگر آن 14 هزار ميليارد تومانی که بخشی برای طرح های نيمه تمام و بخشی ديگر برای طرح های جديد است، پرداخت شود، تعهدات اشتغالی استان ها هم عملی می شود. چرا که با حضور تمام استانداران در شورای عالی اشتغال آن ها نيز در اين موضوع سهيم شده اند و اکنون سهم همه استان ها در ايجاد اشتغال مشخص شده است. در ضمن اگر بانک ها اين ميزان اعتبار را پرداخت کنند، اين ميزان نسبت به کل تسهيلاتی که بانک ها در مجموع می دهند، رقم بزرگی نيست. به هر حال اگر اين اعتبارات در مجرای درست خود قرار بگيرند و نظارت هم که وجود داشته باشد هم اشتغال ايجاد می شود و هم آن بنگاه هايی که ما گفتيم در معرض ورشکستگی هستند، ديگر هيچ خطری تهديدشان نمی کند. چون با اين کار در واقع ما حمايت مالی را جاری کرده ايم. يعنی همين حمايت مالی کافی است؟ البته يک بعد ديگر حمايت های تکنيک کال است که در اين بعد وزارت کار بحث آموزش های مهارتی را دارد. در اين بخش سازمان ملی مهارت ايجاد شده تا علاوه بر پول، به واحدها مهارت هم ارائه شود. اين به دليل آن است که بخشی از بنگاه های ما در سال های اول کار به دليل اينکه پرسنل آن ها مهارت کافی ندارند و پرت موارد اوليه و وقت آن ها زياد است، قيمت تمام شده محصولشان افزايش شديدی پيدا می کند و کارآفرين چون بنيه ضعيفی دارد زمين می خورد. به همين علت علاوه بر حمايت مالی که برای پوشش اشتباهات کوچک است، بايد ريشه اين موضوع را هم از بين ببريم که اين ريشه در نبود مهارت دارد و از اين جهت است که اين آموزش های مهارتی به همه قشر از مدير گرفته تا کارگر داده می شود. به عبارتی اين دو نوع حمايت مکمل هم هستند. آن وقت اگر اين اعتبارات تصويب شده به بنگاه ها داده نشود چه می شود؟ ما يک ماموريت داريم و آن اين است که تا پايان امسال که بيش از شش ماه وقت داريم با کفش آهنی که خريديم راه معاونت نظارت و راهبردی را در پيش بگيريم تا بتوانيم اعتبارات را دريافت کنيم. البته اعتباری که ما دنبالش هستيم مستلزم پرداخت بانک هاست. اگر بانک ها کار خود را انجام ندهند و ما يارانه را بگيريم، آن وقت اين يارانه حکم مسکن را دارد. ما اعتقاد داريم وقتی که پول به دست ما می آيد، به شرطی وارد کار شويم که بانک هم تسهيلات را به واحدها پرداخت کرده باشند. لازم نيست هشداری داده شود که اگر بانک ها اين کار را انجام ندهند، چه ميزان شغل از بين می رود؟ اگر بانک ها بخواهند وارد بازی هايی شوند که می گويند تکليفی در پرداخت تسهيلات نيست، آن خطری که من گفتم سر جای خودش وجود دارد. من اعتقاد دارم اتفاق می افتد. يعنی اگر از بنگاه ها حمايت نکنيم 900 هزار شغل کسانی که در بنگاه های زودباده کار می کنند در خطر است. حال اين به وجدان کاری بانک مرکزی برمی گردد که آيا می خواهد در اين بخش تسهيلات بدهد؟
3شهريور :گزارشى از کوچه هاى خاکسترى فقر خراسان: گريه مى کند نه براى شوهر بيمارش که ۸ روز است در بيمارستان بسترى است، نه براى ندارى و شرمى که براى تهيه افطار و سحر دختران روزه دارش تحمل مى کند و نه براى دخترانش که امروز را با سيب زمينى سرخ کرده روزه گرفته اند. ناراحتى و غم او براى دخترک ۲۲ ساله اش است که در خانه مردم کار مى کند تا خرج و مخارج زندگى شان را در بياورد. هر کارى که باشد از نظافت خانه بگير تا نگه دارى از کودک و سالمند، براى او هيچ فرقى نمى کند. براى او پولش مهم است چرا که چشم مادر و ۴ خواهرش به دست اوست. گريه مادر براى دست هاى او، براى شانه هاى نحيف نرگس است که بار سنگين زندگى را بر دوش مى کشد. همه اين جملات يک باره بر سرم آوار مى شود. آن قدر که فرصت نوشتن هم نمى يابم. کنارش مى نشينم، باز او مى گويد و من مى نويسم. مى گويد: تا شوهرم سالم بود، صداى شانه اش بر دار قالى فضاى خانه را پر مى کرد و ما چشم به قالى هايى داشتيم که روى دار بالا مى رفت و خوشحال که زودتر نتيجه زحمتش را مى فروشد و زندگيمان رونق مى گيرد، اما حالا نه صدايى است و نه اميدى. مى گويد: دار قالى اش را نگاه کنيد و با دست دار قالى را نشان مى دهد که گوشه حياط خانه نيمه کاره رها شده است و منتظر دست هاى هنرمند پيرمرد که هر چه زودتر آخرين گره ها را بزند. اما چند ماهى است که پيرمرد با سرطان دست و پنجه نرم مى کند و حالا ۸ روزى است که در بيمارستان دل نگران خانواده و مشکلات آن هاست. مى داند که براى آن ها پس اندازى نيست و حالا علاوه بر مشکلات خود، بايد هزينه هاى درمان او را بپردازند.اين قصه غصه مادرى است که مى گويد و من مى نويسم. دخترهايم، خرج خانه، هزينه هاى خورد و خوراک، هزينه هاى دوا و دکتر شوهرم و حالا هزينه هاى بيمارستان ، هر روز پزشک براى او عکس و آزمايش مى دهد و من غصه دار از اين که از پس هزينه ها بر نمى آيم.مى گويد: درست است که از همان اوايل، زندگى مان با مشقت مى گذشت و شوهرم درآمد بخور و نميرى داشت، درآمدى که حتى کفاف پرداخت هزينه هاى بچه ها را نمى داد، اما حالا از همان درآمد بخور و نمير هم خبرى نيست. مى پرسم: مگر دخترهايت درس نخوانده اند؟ مى خندد و مى گويد: اى خانم، با هر بدبختى بود همه آن ها فقط تا پنجم ابتدايى درس خواندند و بعد هم چون نمى توانستيم، مدرسه نرفتند. مدرسه، کفش و لباس و کيف و دفتر مى خواهد که نداشتيم. به هر درى زده ام تا گرهى از مشکلاتم باز شود اما نشد مى گويد: غم من حالا براى درس نخواندن بچه هايم نيست، براى ندارى و بدبختى هايى که گذشته نيست، غم خرج اين زندگى است. به هر درى که بگوييد زده ام تا گرهى از زندگى ام باز کنم، اما نشد. اصلا مى دانيد که خرج يک زندگى با ۷ سر نان خور و هزينه زندگى چه قدر مى شود؟! باور کنيد از پسش بر نمى آيم. از دو ماه قبل تحت پوشش کميته امداد قرار گرفته ام اما با ماهانه ۵۰ ، ۶۰ هزار تومان مى شود زندگى کرد؟ مى توان هزينه بيمارستان را پرداخت؟ ديشب دخترهايم فقط سيب زمينى در خانه داشتند و امروز بچه ها با سيب زمينى سرخ کرده روزه گرفته اند و يک باره صدايش در گلو مى شکند و اشک هايش ميهمان صورتش مى شود. سنگينى بار زندگى بر شانه دختر ۲۲ ساله ساکت است و من مجالى مى يابم تا عمق دردش را دريابم.مى پرسم: گفتيد چه کسى خرج تان را مى دهد؟ بغضش مى شکند و مى گويد: دخترم - نرگس- . مى پرسم: کدام يک از دخترهايت؟ مى گويد: هنوز نيامده، با دهان روزه سر کار است. مى رود خانه مردم کار مى کند. از نظافت گرفته تا نگه دارى از کودک و سالمند. باور مى کنيد ۲۲ سال دارد و سنگينى بار زندگى را بر دوش مى کشد. از صبح تا شب کار مى کند تا زندگى مان لنگ نماند، مى داند که شب من و خواهرهايش چشممان به دست اوست. مى پرسم: پسر هم داري؟! مى گويد: بله او هم کارگر روزمزد است که در همين خانه با هم زندگى مى کنيم. سه تا بچه دارد که اگر از صبح تا شب کار کند شکم آن ها را نمى تواند سير کند چه برسد به ما.مى گويد: باور مى کنيد از حدود يک سال پيش تا حالا که شوهرم مريض است و کار نکرده زندگى را با کمک هايى که از مردم مى گيرم گذرانده ام اما چند ماه است که نمى توانم، به هر درى مى زنم جواب نمى گيرم. نرگس خودش پيشنهاد داد تا کار کند. خودش پيش قدم شد. مى ديد که دستم به هيچ جايى بند نيست، خودش گفت مى روم و کار مى کنم تا بابا از بيمارستان مرخص شود، اما دست هاى طفلکم ... و گريه امانش نمى دهد.مى پرسم: هزينه هاى بيمارستان چه قدر شده است؟ مى گويد: نمى دانم اما اگر هزينه ها زياد شود توان پرداخت ندارم. چيزى هم نداريم که بفروشيم و پول بيمارستان را بدهيم جز اين خانه که سرپناهمان است. دخترهايش قد و نيم قد کنار اتاق نشسته اند نزديک افطار است و آن ها منتظر رسيدن خواهرشان نرگس اند، تا بيايد و سفره افطارشان رونق بگيرد. منتظرند تا او بيايد دخترى که با سن و سال کمش، شده نان آور خانه. چند ساعتى به افطار مانده است که خانواده براى رفتن به عيادت پدر مهيا مى شوند قرار است نرگس بيايد آن هم با دست پر تا حداقل دست خالى به ديدار پدر نروند مادر مى گويد: بگذار حداقل او غم ندارى ما را نخورد بگذار فقط غم و رنجش از درد بيمارى باشد.باز رمضان از راه رسيده و ما در کوچه پس کوچه هاى فقر شما را با خود همراه مى کنيم. در کوچه هايى که در هر خانه را که بزنى حرف اول و آخرشان ندارى است، گرچه مشکلاتشان يکى نيست اما در مشکلات مالى و فقر مشترک اند. آن ها که سفره هايشان خالى از افطار است و سحرها خالى تر از آن . اگر همسرم را براى کار برده باشند سفره افطارمان رنگ دارد خديجه با انبوه مشکلاتى که دارد به هر درى زده است تا حداقل دختران نااميد خود را به زندگى اميدوار کند. اما هيچ کس دستش را نگرفته وقتى رشته کلام را به دست مى گيرد مى گويد: از کجاى زندگى ام بگويم، با ندارى هاى شوهرم ساختم و سوختم به اين اميد که زندگى رو به راه شود. اما نشد. تا چشم باز کردم ۵ دختر قد و نيم قد هم به بدبختى هايم اضافه شدند. اصلا انگار گليم بخت مرا سياه بافته اند، شوهرم کارگر روزمزد است و سرگذر، اگر کار باشد شب بخور و نميرى براى بچه ها مى آورد وگرنه هيچ. چند وقتى است که بيمارى اعصاب دارد و قرص مصرف مى کند به همين دليل بعضى روزها سر کار مى رود و گاهى هم نه. بعد بلند مى شود در يخچال را باز مى کند و نشانم مى دهد مى گويد: خودتان ببينيد، خالى است اگر امروز شوهرم را براى کار برده باشند که سفره افطارمان رنگ و بويى دارد وگرنه...بعد آهى مى کشد خودتان که وضعيت زندگى مان را مى بينيد خانه محقرى که آن را هم کميته امداد ساخته وگرنه بى سرپناه بوديم. همين هم نياز به تعمير دارد که پول نداريم. چند وقتى است آبگرمکن خراب شده است و مجبوريم که با گرم کردن آب روى اجاق گاز حمام کنيم. چاه خانه هم که نشست کرده است و با دست به حياط خلوتى اشاره مى کند که حکم آشپزخانه را دارد. اجاق خوراک پزى کهنه و قديمي، آبگرمکن خراب و چند دست ظرف و ظروف تمام امکانات اين آشپزخانه است که چاه آن هم نشست کرده است. دکترها مى گويند دختر کوچکم افسرده است خديجه مى گويد: از کجا بگويم از دو دخترم که به هزار اميد و آرزو و اين که از ندارى و فقر خانه پدرشان راحت مى شوند پاى سفره عقد نشستند و پا به خانه بخت گذاشتند اما با دو بچه برگشتند و شدند سربار پدرشان پدرى که توان اداره ما را ندارد و حالا بايد زندگى ۴ نوه اش را هم تامين کند. مى پرسم دخترهايت براى چه جدا شدند؟ مى گويد: نمى دانم يکى اعتياد داشت و ديگرى تنبل و بيکار بود. کنارم مى نشيند و مى گويد: اين ها به کنار- دختر کوچکم فاطمه چند وقتى است که مريض است نمى دانم چه مريضى دارد اما هر وقت سردرد مى شود موهايش شروع به ريختن مى کند- دکترها مى گويند افسردگى دارد. چند بار هم خودکشى کرده است يک بار اگر نجاتش نمى داديم مرگش حتمى بود و با دست به دخترک نحيف و رنگ پريده اى اشاره مى کند که در گوشه اى از اتاق کز کرده و به نقطه اى خيره شده است. وقتى از او مى پرسم چند سال دارى با کمى مکث مى گويد: ۱۶ سال اما چه فرقى مى کند که چند سال دارى وقتى قرار است بدبخت باشى و دائم براى تامين خواسته هايت دست پيش اين و آن دراز کنى.مى پرسم: چه قدر درس خوانده اي؟ مى گويد: تا پنجم ابتدايي، همه خواهرهايم هم همين طور. اگر درس مى خوانديم که بدبخت نبوديم. تا به حال لباس نو نداشته ام مى گويم چرا خودکشى کردي؟ مى گويد: خودتان که مى بينيد با اين وضعيت زندگى مان خواستگار که مى آيد از خجالت آب مى شويم. باورتان مى شود که من به اين سن و سال تا به حال لباس نو نداشته ام. لباس هاى من و خواهرانم همين لباس هاى دست دوم و کهنه همسايه ها و خيرين بوده است. حسرت لباس نو، درس خواندن و يک شب بدون دغدغه خوابيدن را دارم پدرم از صبح تا شب کار مى کند باز هم جواب خورد و خوراکمان را نمى تواند بدهد چه برسد به لباس و درس. خيلى وقت است که دور اين چيزها را خط کشيده ايم. اصلا اميدى به آينده ندارم و بعد دست هايش را روى صورتش مى گذارد و به اتاق ديگر مى رود.اين ها قصه نيست غصه خانواده هايى است که زياد هم از ما دور نيستند شايد فاصله آن ها تا ما يک بى تفاوت گذشتن از واقعيت ها باشد. خانواده هايى که خواسته هاى بزرگى ندارند که برآورده کردنشان هزينه زياد بخواهد و از توان ما خارج باشد. تمام آرزوى فاطمه که چندين بار تا يک قدمى مرگ رفته است، شايد لباسى نو و وعده اى غذا باشد. آرزوى خديجه شايد تهيه وعده اى غذاى گرم براى سحر يا افطار دختران روزه دارش است و همه اين ها آن قدر براى ما بى اهميت است که شايد در زمره دغدغه هايمان نباشد اما براى فاطمه، براى خديجه، براى مادرى ... آن قدر بزرگ است که اشک بر چشمانشان مى آورد و گاه آن ها را تا يک قدمى مرگ مى برد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر