پنجشنبه، 5 فروردین ماه 1389 برابر با 2010 Thursday 25 March
سال 88، سال زنان مبارز ایران بود
سال گذشته، سال مبارزات و فداکاری زنان، به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود. افزون بر "ندا آقا سلطان"، که به مظهر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران تبدیل شد، دست کم 11 زن دیگر برای احقاق حقوق مدنی خود و همه مردم ایران، جان باختند
شهرزاد نیوز: سال گذشته، سال مبارزات و فداکاری زنان، به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود
افزون بر ندا آقا سلطان که به مظهر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران تبدیل شد، دست کم 11 زن دیگر برای احقاق حقوق مدنی خود و همه مردم ایران جان باختند که عبارتند از: فاطمه رجب پور، پریسا كلی، فهیمه سلحشور، شلیر خضری، مبینا احترامی، فاطمه براتی، ندا اسدی ، فاطمه سمسارپور، تینا سودی، ترانه موسوی و مریم مهرآذین
در این سال ده ها تن از زنان، متشکل از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و حقوق زنان و کودکان، راهی زندان ها و سلول های انفرادی شدند و با ایستادگی خود در مقابل مردانی در کسوت قاضی و دادستان و بازجو شکنجه گر، برگی تازه از مبارزات مدنی را رقم زدند
نام عده‌ای از این زنان عبارت است از: آذر منصوری، هنگامه شهیدی، بهاره هدایت، تارا سپهری فر، بدرالسادات مفید، مهدیه گلرو، نیلوفر لاری پور، مریم ضیاء، مرجان صفری، درسا سبحانی، ژینوس سبحانی، سوسن محمدخانی غیاثوند، زینب جلالیان، فرزانه زینالی، پروین جوادزاده، زهرا جباری، کبری زاغه دوست، عاطفه نبوی، شبنم مددزاده، نازنین فرزان جو،ماه فرید منصوریان، عالیه اقدام دوست، مریم کریمی، سحر قاسمی نژاد، گلناز توسلی، نگین درخشان، سعیده میرزایی، سما بهمنی، فاطمه سیفی نیا، گلی ابراهیمی، الهام حسنی، لیلا سیف الهی، ژیلا اکرم زاده، شیرین علیپناه، نازنین رضا قلی زاده، نفیسه اکبری، فاطمه رستگار، لاله حسن پور و سمیه فرید
علاوه بر این‌ها، باید از دو تن از زنان جوان کرد به نام‌های زینب جلالیان و شیرین علم هولی نام برد که محکوم به اعدام شده اند و همچنان در خطر اجرای این حکم به سر می برند
حداقل 92 مورد دستگیری فعالین زنان در سال 88
طبق تخمین گزارشگران و فعالان حقوق بشر، آمار دستگیری‌ها در سال 88 به بیش از ده هزار نفر می‌رسد. در گزارش سالیانه‌ی این ارگان مستقل اسامی 2676 نفر از دستگیرشدگان با استناد به حداقل سه منبع خبری ذکر گردیده است
طبق این آمار دست کم 92 مورد دستگیری فعالین زنان در این سال صورت گرفته است. همچنین آمار ارائه شده حاکی از دستگیری حداقل 147 روزنامه‌نگار و وبلاگ نویس، 565 دانشجو، 46 فعال ترک، 87 فعال مدنی کرد و 126 نفر به دلیل عقاید مذهبی است. در سال 1388 سهم شهروندان عادی ایرانی که به خاطر مطالبات و خواسته‌های قانونی خود دست به اعتراض زده بودند، بیش از 70 درصد بوده است


اختلاس میلیاردی شورای شهر مهاباد
کوردستان و کوردنیوز: نماینده مهاباد در مجلس ایران با ارسال نامه ای به علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، ضمن پرده برداشتن از اختلاس میلیاردی شورای این شهر از کمیسیون تحقیق مجلس شورای اسلامی خواست که تحقیقات و پیگیریهای لازم را در این رابطه انجام دهد
بنابه گزارش سایت "روژهه لات تایمز"، "جلال محمود زاده" نماینده مهاباد در نامه خود به مجلس ایران به 31 مورد از انواع فساد اداری و مالی شورای این شهر اشاره نموده است
محمود زاده در این نامه اظهار نموده که وی پیشتر در تلاش بوده تا با تذکر به اعضای شورای این شهر آنها را از فعالیتهای غیر قانونی و آنچه که اختلاسگری نامیده میشود مطلع و بر حذر دارد
آقای محمود زاده اتهام اختلاس میلیاردی و فساد اداری شورای شهر مهاباد را به "حامد حمیدی" رئیس شورای شهر مهاباد و دیگر اعضای این شورا به نامهای:سید ابراهیم هاشمی، خالد چوپانی، خسرو فتاحی، سلیمان جنگلی، کاظم پوردل و معصومه صالحی نسبت داده است
گفتنیست انتخابات اخیر شورای شهر مهاباد درحالی برگزار گردیده بود که بیشتر مشمولین حق رای در این شهر از مراجعه به پای صندوقهای انتخاباتی خودداری نموده و آن را تحریم کرده بودند و اعضای کنونی این شورا با رای درصد پایینی از جمعیت مشمولین حق رای انتخاب گردیده اند، در این رابطه همچنین گفته میشود که این افراد مورد حمایت دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی نیز بوده اند
"روژهه¬لات تایمز" در گزارش خود موارد مشخصی از فعالیتهای غیرقانونی و فساد اداری اعضای شورای شهر مهاباد را که در نامه¬ی نماینده مهاباد به رئیس مجلس ایران نگاشته شده است چنین آورده است
- اخذ مبالغی هنگفت از مردم تحت عنوان مساعدت به شورا
- اقدام به فروش آن دسته از املاک شهرداری که خارج از مصوبه فروش میباشند با قیمتهای گزاف چندین میلیارد تومانی
- اجرای طرحی غیرقانونی تحت عنوان "بلیط شانس" و تعیین یک دستگاه خودرو به عنوان جایزه¬ی این طرح و برنده شدن یکی از همکاران اعضای این شورا که در بخش امور مالی شهرداری منصوب گردیده است
- اقدام به تفکیک و فروش فضای سبز بدون اخذ مجوز کمیسیون ماده 5
- انتصاب فردی غیر متخصص با مدرک کاردانی در جایگاه شهرداری مهاباد
- استخدام غیرقانونی دهها تن از نزدیکان و بستگان اعضای شورای شهر مهاباد در بخشهای مختلف شهرداری این شهر

نامه جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات
این زندانیان سیاسی در نامه خود نوشته اند که رسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات بازداشت شده بودیم
به گزارش کلمه متن کامل این نامه بشرح ذیل است
اینجا در اوین صدای پای بهار برای ما قربانیان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کردیم سال نو در کنار خانواده هایمان خواهیم بود ، دیگر به گوش نمی رسد . وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثیقه هایی سنگین چند صد میلیون تومانی و میلیارد ی محقق شد
اما برای ما قربانیان بی نام و نشان داستان به گونه ای دیگر است . در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند . گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم . حرفمان شده پول اصحاب کهف . یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند
هر روز یکی از ما به خاطر این جرم های سنگینی که برای ما تراشیده شد ، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است . به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات به محاربه و توهین به مقامات ، تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … ، در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در نبود نماینده دادستان به احکامی بیش از ۵ سال و شش سال محکوم شدیم
ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان که خود را کارشناس می خوانند ” حالا کف روی آب هستیم و شده ایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند .” سنگرهایی بودیم که به قول بازجوها یکی یکی دارند فتحمان می کنند
ما نمی دانیم چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟
همچنان و تا ابد امیدمان به خداست . صدای پای بهار می آید و می خواهیم صبور باشیم و امیدوار به روزی که بی گناهیمان ثابت شود
فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل از رفتار جمهوری اسلامی با منصور اسانلو انتقاد کرد
پیک ایران : فدراسيون جهانی کارگران بخشِ ِ حمل و نقل روز چهارشنبه با انتشار بيانيه ای از انتقال منصور اسانلوبه بند زندانيان متادونی و مبتلا به بيماری های هپاتيت و ايدز در زندان رجايی شهر کرج انتقاد کرد
رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، که به اتهام اقدام عليه امنيت ملی به پنج سال زندان محکوم شده، اخيرا از بند عمومی در زندان رجايی شهر به اين بند که از لحاظ بهداشتی برای سلامتی او خطرناک است، منتقل شد
آقای اسانلو حدود يک ماه پيش به سلولی انفرادی در زندان رجايی شهر کرج منتقل شده بود که در پی اعتراض های گسترده اتحاديه های بين المللی کارگری، به بند شماره چهار اين زندان بازگردانده شد
فدراسيون جهانی کارگران بخش حمل و نقل در بيانيه خود با انتقاد از آنچه « رفتار ناعادلانه» مقام های جمهوری اسلامی ايران با آقای اسانلو ناميد، خواستار پايان رفتارهايی شد که جان اين فعال کارگری را در خطر قرار می دهد

نیم نگاهی به کارگران زحمتکش میادین ترهبار ! ع یزدانی
در تهران بزرگ دهها مرکز فروش و عرضهی میوه توسط شهرداری و سازمان میادین میوه و تره بار برای عرضهی میوه و سبزی وجود دارد که با فروش محصولات باغی و سبزیجات مشتریهای خاص خود را دارند. این مراکز فروش میوه و ترهبار عمدتا توسط کارگران جوانی اداره میشود که از اقصی نقاط بخصوص از مناطق کردنشین به تهران آمدهاند. تا نانآور خانوادهشان باشند. این گروه از کارگران که هر کدام حتما باید به کسی مرتبط باشند تا به کار گرفته شوند، به دو شیوه در این میادین کار میکنند . گروهی از آنان با سازمان میادین و زیر نظر شهرداری هستند که امنیت شغلیشان بیش از بقیه است و گروهی نیز توسط غرفهداران که طرف قرارداد شهرداری هستند به کار گرفته میشوند . گروه اول علاوه بر امنیت شغلی نسبی از بیمه، اضافه کار و مزایای قانونی هم برخوردارند اما گروه دوم نه امنیت شغلی دارند نه بیمهاند و نه از همین حداقلهای مندرج در قانون کار بهرهمند هستند. اما هر دو گروه باید 24 ساعته در خدمت میادین وغرفهداران باشند . چون در هر ساعتی از شبانهروز ممکن است میوه و سبزی برسد و کارگران موظفند تا کامیونهای حامل میوه را تخلیه کنند یعنی کار 24ساعته.بنابراین در گوشهی هر میدان ترهباری، اتاقی به این کارگران اختصاص دارد که به صورت جمعی در آن زندگی میکنند. زندگیای که دائما درحال آمادهباش برای تخلیه بار کامیون میوه و سبزی و یا نظافت محوطهی بسیار آلوده میادین است. گرچه مشتریان فقط از ده ساعت کار کارگران این مراکز خبر دارند. صبح ساعت 8 میادین باز میشود و تا ساعت یک بعد از ظهر مشتریانی که عمدتا از حقوقبگیران محلاتند پر میشود وبعد از ظهر نیز از ساعت 3 تا 8 شب به انبوه مشتریانی که به دلیل ارزانتر بودن قیمت این مراکز نسبت به قیمت سرسامآور مغازههای خیابان به این مراکز میآیند، خدمترسانی میکنند. میوه و تره بار این مراکز با کیفیت نه چندان مرغوب ارائه میشود و این علاوه بر مشتریان، کارگران این مراکز و میادین را هم دچار مشکل میکند. فشار غرفهداران برای فروش درهم میوه که ضایعات قابل توجهی دارد از یک سو و فشار مشتریهای ویژهی این میادین که عمدتا به دلیل ارزان بودن قیمت به این میدانها میآیند و میخواهند ضایعات را از نایلونها حاوی میوه برگردانند. فشار دو طرفهای است که اکثر این کارگران را آسیبپذیر کرده است. به همین دلیل هم حالاتی از افسردگی ، پرخاشگری و دیگر ناراحتیها را در رفتار کارگران این میادین به ویژه کارگران جوانتر میشود ملاحظه کرد.رضایت غرفهداران نارضایتی انبوه مشتریان، و رضایت خریداران نارضایتی غرفهداران و خطر از دست دادن کار را در پی دارد و این چنین است فشاری که بر شانهی این کارگران سنگینی میکند. هر میدان بسته به تعداد غرفههایی که دارد ،تعداد کارگرانش متغیر است وبه طور متوسط هر غرفه بین 3 تا 5 کارگر دارد. زندگی جمعی در اتاقهای گوشه میادین با توجه به کمبود محل مناسب برای نظافت شخصی و آلودگیهای محیطی ناشی از باکتریها و قارچهای ناشی از انبوه ضایعات میوه، فشار کار سنگین و آمادهباش 24 ساعته برای تخلیهی بار، دوری از خانواده، فقدان امنیت شغلی، آینده مبهم و… کارگران این میادین را در بعد از ظهرهای جمعه که تنها ساعات تعطیل در طول هفته است در گوشهای دورهم جمع میکند . گاهی یکی ازکارگران آوای غریبی سر میدهد و آوازی کردی میخواند و سوز غربت را فریاد میزند،سوز غربتی که حاصل سالها درد و رنج کارگرانی است که برای گذران زندگی بخور ونمیر آواره شهرو دیار میشوند تاخود و فر زندانشان از گرسنگی نمیرند حداکثر دریافتی کارگران باسابقه، زورمند و زیر نظر سازمان میوه و ترهبار 550 هزار تومان در ماه است اما گروهی هم هستند که تنها برای هفتهای صد هزار تومان کار میکنند. با برخی از این کارگران در مراکز مختلف گفتوگویی داشتهام که توجهتان را به آن جلب میکنم
- اهل کجایی؟

- اورامان.

- چند سالته؟

- 36 سال.

- چند وقت است که اینجا کار میکنی؟

- خیل وقت نیست .

- چقدر حقوق میگیری؟

- صد هزار تومان

- ماهی صد هزار تومان؟

- نه هفتهای صد هزار تومان.

- مگر استخدام سازمان میادین نیستی؟

- من هفتهای صد هزار تومان میگیرم و هر وقت هم دلشون بخواد اخراجم میکنند.

- بیمه چی؟ بیمه هستی؟

- نه

- ازدواج کردی؟

- (آه می کشد)

- بچه داری؟

- دو تا.

- چند وقته ندیدیشون؟

- 5 ماه و 8 روز.

- پس عید میری پیششون؟

- دلم میخواد برم . اما عید باید سر کار باشیم. هر چه تعطیلی شما بیشتر باشد ما باید بیشتر کار کنیم.( میخندد)

***

- سلام. اهل کجایی؟

- کردستان.

- کجای کردستان؟

- تو کردستان رفتی؟

- نه. نگفتی اهل کجای کردستانی؟

- سنندج.

- اما لهجهات به سنندجیها نمیخوره.؟

- تو کردی؟

- نه.

- پس از از کجا میگی…من مال طرفای سقزم.

- چندسالته؟

- چند سالم باشه خوبه؟

- 32 سال

- .(میخندد) زدی توخال. 32 سال و نیم.

- چند وقته اینجا کار میکنی؟

- 2 سال.

- چقدر حقوق میگیری؟

- 500 هزار تومان.

- زندگیتون چطور میگذره؟

- همینطوری.

- یعنی چی؟

- یعنی با کار. ما کار میکنیم که دیگران زندگی میکنن.

- اینجا تلویزیونی رادیویی چیزی دارید که سرگرمتون کنه؟

- آره.هست. اما یکی میخواد بخوابه. یکی داره حرف میزنه. یکی تلفن میکنه. منم آنقدر خسته میشم که نمی فهمم کی خوابم میبره.

- درمجموع راضی هستی؟

- اره از اینکه کار دارم و میتونم ماه به ماه برای بچههام پول بفرستم. خدارو شکر میکنم.

- تو طرفای خودتون کار نیست؟

- کار اگه بود که خونوادهام رو نمیگذاشتم بیام اینجا. اونجا همه چی هست غیر از کار. قاچاق، مشروب، چای و…. درآمدش خوب بود. اما حالا خیلی سخت شده.

- کی برای دیدن خانوادهات میری؟

- هر وقت خدا بخواد

- یعنی کی؟

- شاید بعد از تعطیلات

هیچ نظری موجود نیست: