دستور ادامه سرکوب, از سوی رهبر منزوی و وحشت زده کودتا
سخنان خامنه ای در نماز جمعه تهران دور از انتظار نبود. از پيش هم معلوم بود که او به عنوان رهبر کودتا به نماز جمعه می آيد و روشن بود که سعی خواهد کرد تا با خط و نشان کشيدن های جديد برعليه طيف گسترده و رنگارنگ مخالفان و منتقدان و معترضان به کودتا به نيروهای سرکوب روحيه بدهد. در سخنران رهبر کودتا دو نکته برجستگی خاصی داشت: نخست تهديد او به سرکوب و دست زدن به ارعاب آشکار و دوم وحشت عميق او از ادامه خيزش های توده ای با بهره برداری از فرصت های مجاز حکومتی. خامنه ای برای توجيه رويکرد به سرکوب بيشتر در سخنانش به روش خمينی در قلع و قمع مخالفان اشاره کرد و با تاکيد بر اين که در برابر مخالفان نظام "امام... قاطعيت از خود نشان می دادند" و ... "اين گونه برخوردهای امام حتی در سطوح بالاتر از رييس جمهور هم ديده می شد" در واقع برای همه مخالفان از روحانيون بانفوذ و سرشناس مخالف کودتا تا روسای سابق جمهور و طبعا موسوی و کروبی خط و نشان کشيد و آنها را به "برخورد قاطع" تهديد کرد. شايد برای نمايش همين "قاطعيت" بود که در آستانه حضور او در نماز جمعه, افرادی چون الويری و عليرضا بهشتی را دستگير و دفتر کروبی مهر و موم کردند. خامنه ای گفت: "اگر کسی با اصول و امنيت مردم مخالفت کند, تحمل نخواهد شد و نظام مجبور است با آنها برخورد کند". او اين حرف را در شرايطی گفت که نه جنايات پاسداران و لباس شخصی ها, بسيجی ها و ماموران انتظامی در شکنجه گاههايی چون کهريزک, نه کشتار وحشيانه جوانان و دفن مخفيانه اجساد جانباختگان گمنام جنبش اعتراضی در قطعه 302 بهشت زهرا, نه دستگيری و شکنجه حدود 500 نفر از فعالين اصلی جناح اصلاح طلب و راه اندازی جلسات متعدد دادگاههای فرمايشی, هيچ يک نتوانست ابعاد مخالفت با "اصول" فاشيستی دستگاه ولايت مطلقه و "امنيت" کودتاچيان را در ميان طيف گسترده مخالفان و معترضان به کودتا کاهش دهد و صدای اعتراض به کودتا را خاموش سازد. برعکس همين وحشی گری ها آنها را در انظار مردم عريان تر, منزوی تر و رسواتر کرد. به عبارت ديگر همين که خامنه ای مجبور شد دوباره زبان زور و تهديد و ارعاب را در نماز جمعه به کار بگيرد, نشان از آن دارد که زور و توحش بی سابقه ای که نيروهای تحت امر او برای سرکوب اعتراضات به کودتا از 22 خرداد به اين سو در پيش گرفتند جواب نداده است. و اين کابوسی است که دستگاه کودتا را به حرکت به سمت سرکوب های شديدتر "مجبور" می کند و آنها را بيشتر و بيشتر در باتلاق خون و جنايت فرو می برد. اشاره خامنه ای به سرکوب در "سطوح بالاتر از رييس جمهور" در سخنانش اشاره به روحانيون سرشناس منتقد است و تاکيدی بر اين که او قصد دارد مخالفت ها در ميان روحانيون با دولت کودتا را با زور سرکوب کند. خامنه ای با گفتن اين که "نظام مجبور است با آنها برخورد کند" در واقع اعتراف کرد که انزوای ولايت مطلقه فقيه و کودتاچيان وسيع تر و عميق تر شده است تا حدی که تنها مشتی آخوند درباری برايشان باقی مانده است که در نماز جمعه ها جيغ های بنفش می کشند و بخش مهمی از روحانيون و مراجع مذهبی هم دستگاه ولايت مطلقه را برنمی تابند. برای حکومتی که خود را نماينده خدا بر روی زمين و مجری فرامين الهی می داند, هيچ انزوايی به اندازه انزوا در درون دستگاه روحانيت کشنده و مرگبار نيست. زيرا به معنای بی پايگاه بودن در پايگاه اصلی حکومتی است. کودتاچيان با برانداختن ردای عاريتی جمهوريت, چنان ماهيت فاشيستی دستگاه پليسی/ امنيتی آدمخوار حاکم را عريان و لخت و عور در پيشگاه مردم به نمايش گذاشته اند که حتی بخش مهمی از "اسلاميت" سابقا وابسته به "نظام" هم حالا به آن تف می کند و مرگش را آرزو دارد. دومين نکته مهم که در سخنان خامنه ای برجستگی داشت وحشت او از اعتراضات توده ای با بهره برداری از فرصت های مجاز حکومتی است. راستی حکومتی که خود را "اسلامی" می داند و مشروعيت خود را از مذهب می گيرد, کارش به جايی رسيده است که برای "الله اکبر" گفتن جريمه های سنگين مالی وضع می کند و دسته های بسيجی برای حمله به خانه های مردم و شکار "البه اکبر گويان" براه می اندازد, جلوی برگزاری مراسم سنتی احيا بر سر قبر رهبرش را می گيرد, اجازه برگزاری مراسم بزرگداشت فردی که "ابوذر زمان" می ناميدنش را نمی دهد, رسما روحانيون بانفوذ و سرشناس مخالف را تهديد به دستگيری و شکنجه می کند و حالا مانده است که با مراسم قدس چه کند؟ خامنه ای که رژيمش در محاصره دريايی از نفرت مردم دست و پا می زند و مانند گرگ زخمی از بالا و پائين در محاصره افتاده است, عليرغم خط و نشان کشيدن هايش برای "بالاتر از رييس جمهور" نتوانست وحشت خود را از احتمال تبديل مراسم تاکنون فرمايشی و حکومتی روز قدس به روز بيان اعتراض مجدد به کشتار و شکنجه و سرکوب دستگاهش و دولت دست نشانده اش پنهان کند و از پاسداران, بسيجی ها, امنيتی ها, لباس شخصی ها و ساير اوباش حکومتی اش خواست "مراقب باشند که برخی از اجتماعات روز قدس برای ايجاد تفرقه استفاده نکنند". شايد از جمله برای جلوگيری از همين "استفاده" و به قصد تحقق آن است که شايعه دستگيری کروبی وسيعا پخش شده است و رهبر کودتا دوباره با زبان تهديد و ارعاب در نماز جمعه حاضر شده است؟ هر چه باشد حالا ديگر کاملا روشن شده است که سرکوب به تنهايی و آن هم سرکوب های وحشيانه که واقعا به جنايات تاريخی دوران هيتلر پهلو می زند, تاکنون نتوانسته است گره از کار فروبسته کودتاچيان بگشايد. چشم انداز دوری تازه از سرکوب ها پيش از هر چيز گسترش باز هم بيشتر شکاف در رژيم است. از سوی ديگر برای خامنه ای و پاسداران قاچاقچی و امنيتی ها و لباس شخصی های جنايتکارش راهی جز تکيه بر سرنيزه و زبان تهديد و ارعاب باقی نمانده است؛ راهی که فرجامش روشن است: سقوط و نابودی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر