دانشجویان: شعار مرگ بر ديکتاتور در مراسم چهارشنبه سوری
جمعى از دانشجويان دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات تهران با انتشار اطلاعيه ای از همه هموطنان خواستند در شب چهارشنبه سورى بعنوان فرصتى بى همتا خيابانهاى تهران و سراسر ايران را به صحنه اعتراضات گسترده علیه دیکتاتوری حاکم بر کشور تبديل كنند
در این اطلاعيه آمده است: اکنون هنگام سکوت نيست زيرا سکوت در برابر اين دژخيمان تنها بهانه دادن به زنگى مست است تا جوانان بيشترى را در بيدادگاههايش به قتل برسانند. خون ندا آقاسلطان، سهراب اعرابى، کيانوش آسا، فصيح ياسمنى، احسان فتاحيان، مصطفى غنيان، اشکان سهرابى، امير جواديفر، ايمان نمازى و ترانه موسوى وثيقه تسليم طلبى و ذلت در برابر ديکتاتور نيست؛ جوانان آزادی خواه اين سرزمين جان عزيزشان را ندادند و مادران و پدرانشان را داغدار بر جا نگذاشتند تا ما سکوت کنيم و راستى چه جاى سکوت است هنگامى که پرده دار به تيغ مىسپارد همه را؟ اين انديشه خطاست که گويا دستگاه بى رحم و ستمگر ديکتاتورى را نمى توان درهم شکست. مى توان با در پيش گرفتن نبردهاى پراکنده در هر کوى و برزن، دستگاه سرکوب رژيم را ناتوان و خسته کرد و در نهايت از پا انداخت. اگر قدرت آنها در آتش سلاحشان است، قدرت ما در بى شمارى ما است. انتقال مبارزه به محلات و در پيش گرفتن روش جنگ و گريز، کودتاچيان را ناگزير خواهد کرد به ايجاد پايگاههاى ثابت و سيار در بسيارى از مناطق و محلات دست بزنند، اما روشن است که با توجه به دامنه جنبش اعتراضى هرگز نخواهند توانست در رويارويى با جوانان ابتکار عمل را در دست بگيرند. چهارشنبه سورى که جشن ملى و تاريخى ماست؛ مى تواند فرصتى باشد تا بار ديگر به ديکتاتور کينه توز و خونخوار که با مردم ايران بدتر از بيگانگان رفتار مى کند، نشان داده شود که در برابر عظمت مردم ايران تنها يک لاشه متعفن متحرک مى باشد که تاريخ دفنش به تاخير افتاده است. چهارشنبه سورى مى تواند رفراندوم خودجوش توده اى شود تا غريو شعار مرگ بر ديکتاتور و مرگ بر خامنه اى از وراى خيابانها در پهندشت سرزمين به يغما رفته مان را جارى کند
ادامه فشار نیروهای امنیتی بر خانواده یک فعال سیاسی کرد
گزارش دریافتی: اداره اطلاعات سپاه پاسداران با ارسال نامه ای سر بسته و ممهور به مهر محرمانه فرج اله شاکری پدرعلی شاکری فعال سیاسی کرد را فراخواند
علی شاکری دانشجوی کارشناسی رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور سنندج از فعالان سیاسی کرد پیشتر نیز به اتهام اقدام عليه امنيت کشور در پاييز سال ۱۳۸۶ از سوی نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات در منزل پدری خویش در شهر دهگلان دستگير شده بود، وی که مدت ۵ روز را در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهرستان قروه تحت بازجویی وشکنجه شدید جسمی نیروهای اطلاعات قرار داشت پس از انتقال به زندان قروه و بهبودی جسمی و محو آثار شکنجه های اعمال شده پس از ۱۷ روز نگهداری در زندان شهرمذکور با وثيقه آزاد گرديد و نهایتا به دو سال و شش ماه تحمل زندان تعزیری محکوم گردید
علی شاکری پس از آزادی از زندان همچنان تحت فشارهای مضاعف دستگاههای مختلف امنیتی جمهوری اسلامی قرار داشته است . در چند ماه گذشته نیروهای امنیتی سپاه پاسداران، با در دست داشتن حکم جلب این فعال سیاسی کرد به دلیل همکاری با ستاد تبلیغاتی میرحسین موسوی کاندیدای دور دهم ریاست جمهوری در سنندج و به اتهام اقدام برای براندازی نظام از طریق فعالیت در جنبش اعتراضی مردم ایران تاکنون چندین مورد به تفتیش و بازرسی منزل وی اقدام نموده اند اما موفق به دستگیری وی نشده اند
مسئولین اداره اطلاعات سپاه در ادامه تلاشهای خود فرج اله شاکری پدر این فعال سیاسی کرد را طی نامه ای محرمانه جهت حضور در این دستگاه امنیتی در روز شنبه 15 اسفند ماه برای انجام بازجوییهای امنیتی فرا خواندند
این نیروها همچنین ایرج شاکری برادر علی شاکری را نیز در روز سه شنبه 18اسفند ماه به صورت شفاهی احضار نمودند
شایان ذکر است که مسئولین اداره اطلاعات سپاه پاسداران شهرستان دهگلان اعضای خانواده این فعال سیاسی کرد را تهدید نموده اند که در صورت مخابره هرگونه گزارشی از احضار آنها و روند بازجوییهای اعمال شده با آنها برخورد جدی خواهد شد
رادیو آلمان: دادگاه حقوق بشر اتحادیه اروپا در استراسبورگ مخالفت خود با بازگرداندن یک پناهنده ایرانی را به کشورش اعلام کرد. این مرد ۴۴ ساله ایرانی در سال ۲۰۰۳ میلادی به سوئد پناهنده شد و اعلام کرد که در ایران به خاطر شرکت در تظاهراتی زندانی و شکنجه شده است. مقامات قضایی سوئد با تقاضای پناهندگی او مخالفت کردند. قضات دادگاه حقوق بشر اتحادیه اروپا روز سهشنبه (۹مارس) در مورد حکمی که در مورد این مرد صادر کردهاند، توضیح دادند که در حال حاضر به خاطر نقض گسترده حقوق بشر در ایران بازگرداندن این مرد به کشورش به معنی نقض ممنوعیت شکنجه است
وبلاگ خودنویس
بعد از انتخابات ریاست جمهوری امسال، دهها روزنامهنگار و صدها فعال سیاسی و حقوق بشری مجبور به ترک ایران شدهاند، کسانی که اگر در ایران مانده بودند، در سلولهای انفرادی حبس بودند یا در کنار مجرمانی که خطرناک خوانده میشوند زندانی. اینک، گروهی از این بیپناهان، پناهنده به درگاه سازمان ملل در ترکیه شدهاند. این گزارش به بررسی وضعیت این پناهجویان میپردازد، از قلم یکی از همین تازه تبعیدیها
در این شکی نیست که علت اصلی موج اخیر مهاجرت روزنامهنگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی-مدنی به خارج از کشور، ریشه در سختگیریهای حاکمیت نسبت به فعالان این عرصه دارد. بطوریکه اکثر این نوتبعیدی ها بهواسط ترس از مجازاتهای سنگین چون زندان، شکنجه، واداشتن به اعترافات دروغین و نبود امکان فعالیت حرفهای ناگزیر به ترک میهنشان گشتند. به عبارت بهتر، نبود امکان تنفس قلمهای منتقد در فضای ناامن کنونی ایران، مو جبات این فرار بزرگ رافراهم آورده است. در غیر اینصورت هیچ روزنامهنگار و فعال سیاسیای که شخصیتش در ایران شکل گرفته، تن به این آوارگی و بحرانهای متعا قب آن نخواهد داد. اما برای روشنتر شدن علتها و عواقب این فرار بزرگ، مختصات این معضل را به شرح زیر یاد آور میشویم
دلایل متفاوت پناهندگی
به جرات میتوان گفت که در موج اخیر فرار روزنامهنگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی، قریب به اتفاق کوچندگان مورد نظر، به لحاظ امنیتی در ایران دچار مشکل بودهاند. مدارک مستدل و مستند که توسط ایشان به سازمان ملل ارایه شده است، همگی شاهدی بر این ادعاست. اگرچه نمیتوان انکار کرد که برخی از مهاجران یاد شده به لحاظ امنیتی کمتر در ایران دچار مشکل بودهاند. اما آنچه مسلم است تمامی این افراد از معضلات عدیدهای در ایران رنج میبردند اما شدت و حدت آن متفاوت میباشد. ناگفته نماند که برخی از روزنامهنگاران اگر به سرعت و از راههای متفاوت ایران را ترک نمیکردند اکنون معلوم نبود دچارچه سرنوشت دهشتناکی میشدند.
به طور کلی، پناهجویان تازه کوچیده در بخشهای زیر تعریف میشوند
۱-روزنامهنگاران، فعالان رسانهای و نویسندگان
۲-فعالان سیاسی
۳-فعالان مدنی در قالب حقوق زنان و کوشندگان مطلبات صنفی.
۴- اقلیتهای دینی و نودینداران
۵- دگر باشان جنسی
۶-و برخی که با استفاده از شرایط مذکور فرصت را برای مهاجرت و بر گزیدن زندگی بهتر در سایه فضای اخیر مناسب دیدند
بدیهی است سه رسته اول به لحاظ امنیتی باید در اولویت قرار گیرند. چراکه بیش از پیش مورد هدف جمهوری اسلامی میباشند. لازم به یاد آوری است فعالان رسانهای شاهدان مستند وقایع اخیر میباشند که مستندات بسیاری برای عرضه دارند
نحوه پذیرش و برخورد کمیساریای عالی پناهندگان
متاسفانه کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه به لحاظ برخورد با طیفهای هدف، رفتار معقول و سنجیدهای نداشته است و بعضا شاهد آنیم که حتی گروههای انسانی دیگر که بواسطه معضلات اجتماعی و محدودیت های مذهبی و یا جنسی وارد ترکیه شدهاند به لحاظ زمانی از فعالین شناخته شده رسانهای و سیاسی وقت مصاحبه زودتری گرفتهاند. برای مثال یک پناهنده اجتماعی بعضا وقت یک ماهه میگیرد و به یک روزنامهنگار شناخته شده که درگیر مسایل اخیر ایران بوده، برای گرفتن وقت مصاحبه، شش ماه معطل میشود. افزون بر آن، هیچ کمک مالی، درمانی-بهداشتی و حقوقی برای این طیف از فعالان از سویUNHCR مشاهده نشده است. شواهد عملی زیادی برای اثبات این ادعا و وجود دارد. لازم به ذکر است که در بین روزنامهنگاران تا کنون ،فقط ۴ تن موفق به دریافت قبولی شدهاند و بقیه در انتظار دریافت جواب! این نقیصه بیش از پیش نشان از بی توجهی UN به این قشر دارد.متاسفانه عدم توجه به فوریتهای مورد نظر میتواند پروسه زمانی خروج از ترکیه را به ماهها وحتی یک سال و نیم بکشاند. چنین تعللی به لحاظ امنیتی برای فعالان مورد نظر بسیار خطرناک میباشد
مشکلات امنیتی
به واسطه هم مرز بودن ترکیه با ایران، این کشور بیش از پیش محیطی نا امن برای فعالان یاد شده می باشد، چراکه ماموران امنیتی حکومت به راحتی میتوانند از مرز عبور کرده و عملیات مورد نظرشان را انجام دهند. ربودن فعالان سیاسی از جانب دولت ایران در ترکیه مسبوق به سابقه است. برخی از همکاران از کنترل تلفن های خود خبر میدهند و حتی برای بعضی در هنگام خروج از ترکیه به کشور مقصد مشکل پیش آمده است. برخی نیز پیامهای تهدید آمیز از ایران و داخل ترکیه دریافت نمودهاند، به طوریکه مشکلات پدید آمده موجب شده که کمتر روزنامهنگاری در روزهای اخیر تن به مصاحبه با رسانههای بین المللی بدهد.این درحالی است که فعالان و قایع اخیر از جانب سایر ایرانیان پناهنده که از قبل به ترکیه آمدهاند و هیچ گرایش سیاسی خاصی ندارند، همواره زیر زره بین میباشند
رفتار مردم و دولت کشور میزبان و معضلات مالی
بدیهی است ترکیه به لحاظ تشابهات فرهنگی از جهتی میتوانست برای پناهجویان نام برده قابل تحمل باشد اما متاسفانه گروهی سودجو به همراه تعدادی از قاچاقچیان و «اراذل» به ظاهر ایرانی که از قبل در این کشور پناهنده شدهاند، همواره در کمین بوده و علاوه بر همکاری با ماموران حاکمیت در کلاشی با برخی از اهالی محلی سود جو همکاری میکنند. برای مثال یک ایرانی ناآشنا برای اجاره یک منزل معمولی و حقیرانه باید دو برابر یک فرد محلی اهل ترکیه هزینه کند و پیشاپیش اجارههای منزل بصورت شش ماهه یا یک ساله بر این افراد تحمیل میگردد. این نابسامانی همواره با همکاری یک محلی و یک به ظاهر ایرانی انجام میشود. بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران در بدو ورود به ترکیه همواره در دام چنین گروههایی میافتند و شوربختانه اکثر دوستان در بد ورود به ترکیه دچار چنین مشکلی شدهاند. افزون بر آن به جهت عدم کسب در آمد و عدم اجازه کار بیشتر پناهجویان، دچار مشکلات مضاعفی هستند. اجاره مسکن دو برابر، هزینههای نا متعارف زندگی و درمان و نیز دریافت پول خاک از جانب دولت ترکیه، بیش از پیش به این معضلات افزوده است. به جرات میتوان گفت که هیچ یک از فعالان و روزنامهنگاران از وضعیت مالی خوبی بر خوردار نیستند. بسیاری از کوشندگان یاد شده، در طول این مدت دچار بیماریهای روحی و جسمی مضاعفی گشتهاند که بیش از پیش باعث حاد شدن شرایط ایشان گشته است
حمایت های بین المللی
متاسفانه به غیر از سازمان گزارشگران بدون مرز کمتر نهادی به طور جدی پیگیر مسایل دوستان بوده است. اگرچه همکاران رسانهای در گوشه گوشه دنیا همواره در کنار دوستان خود بوده ند ولی تعلل و کوتاهی بر خی از کشورها در پذیرش فعالان بر شمرده شده موجب شده است تا ایشان همواره دچار یاس و سرخوردگی شوند. برخی بر این باورند که دنیا مردم ایران را فریب داده است و دولتهای غربی به رغم ادعاهای فراوان در دفاع از جنبشهای دموکراتیک از وظایف انسان دوستانه و بینالمللی خویش به خاطر مسایل صرف اقتصادی –امنیتی پرهیز میکنند
انتظارات
بدیهی است رو زنامه نگاران ،نویسندگان و فعالان سیاسی که بواسطه شرایط اخیر ناچار به ترک کشور شده اند بواسطه بر خورداری از روحیه حساس و شکننده ،اکثرا دچاری نا امیدی و یاس شده اند و همواره خود را تنها می بینند.این دوستان انتظاری ندارند جز اینکه پروسه زمانی پناهجویی بواسطه شرایط خاص ،زود تر انجام گردد . از سوی دیگر خواستار اعطای پناهندگی فوری از جانب کشور های مدعی حقوق بشر و دموکراسی می باشند.به نظر نگارنده با فشار رسانه های بین المللی و گروه های نخبه سیاسی –دانشگاهی بر دولت های مذکور می توان به این رویکرد سرعت بخشید.حمایت دانشمندان هسته ای آلمان از روزنامه نگاران پناهجو در ترکیه که باعث موافقت ضمنی وزارت خارجه آلمان در گشودن درهای خود به ایشان گشته، بهترین دلیل بر این ادعاست
سایت خبری راه کارگر:مصاحبه زیر توسط آقایان علیرضاعسگری و مجید ملکی با آقای محمد عبدی پور،کارگر خباز و یکی از اعضای کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، در اسفند 88 انجام شده است. رفقائی که این مصاحبه را انجام داده اند می نویسند : ” پاسخ های عبدی پور، علاوه برقابلیت ثبت به عنوان برگی ارزشمند و سندی گران سنگ در تاریخ جنبش کارگری،پر است از درس های بسیار برای کارگران و فعالان کارگری.گفته های عبدی پور که خاطرات تلخ و شیرین مبارزات او و دوستانش را برای ما حکایت میکند،بیش از هر چیزبازنمایاندن این نکته است که مبارزه و پیشبرد اهداف کارگری علاوه بر بحث و نظر و تحلیل بدون شک باید بر بنیاد تجربه ی مشخص ودست به یقه شدن با مناسبات مسلط در جامعه ی سرمایه داری باشد؛…. ” ما نیز فکر می کنیم انتقال این تجربیات گرانبها از هر طریق ممکن می تواند کمک موثری به امر شکلگیری و سازمانیابی تشکل های مستقل کارگری دیگری نماید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر