آدينه، 18 دی ماه 1388 برابر با 2010 Friday 08 January
شکست طرح جمع ‌‌آوری اسکناس‌های شعارنویسی شده
رادیو آلمان: مهلت اعلام شده بانک مرکزی برای جمع آوری اسکناس‌های شعارنویسی شده به پایان رسید. شواهد نشان می‌دهند که بانک‌ها توان و ابزار اجرای این طرح را نداشتند و مردم هم به تهدید نامعتبر بودن اسکناس‌های نوشته‌شده، بی اعتنا ماندند
بانک مرکزی روز دوم دیماه، از مردم و کسبه خواست که از پذیرش اسکناس‌های نوشته ‌‌شده خودداری کنند. مهلت داده شده به مردم برای تحویل این اسکناس‌ها، تنها ۱۴ روز بود. روابط عمومی این بانک اعلام کرده بود که از روز ۱۷ دیماه، اسکناس‌های مهرخورده و دارای شعار معتبر نخواهند بود. این فراخوان به دلیل بی‌اعتنایی مردم و کمبود امکانات فنی و پرسنلی در بانک‌ها برای بازبینی اسکناس‌ها، شکست خورد
نقش روزمره اسکناس
حجم اسکناس در گردش در ایران، به دلیل فراگیرنبودن استفاده از کارت‌های اعتباری، حواله‌ها یا چک، بسیار بالاست. شمار قابل توجهی از خانواده‌ها، بنگاه‌ها و مغازه‌داران نیز به جای نگاهداری پول در بانک، نقدینگی خود را به شکل‌های سنتی و شخصی نگاهداری می‌کنند. این فرهنگ، دست‌کم در شهرهای کوچک و روستاهای ایران، جلوه‌ای مسلط دارد. بیشتر صاحب‌نظران، تعویض سریع پول و از دور خارج کردن برخی اسکناس‌ها را با این شواهد، ناممکن و خیالپردازانه می‌دانند
محسن شمشیری، روزنامه‌نگار اقتصادی با غیرکارشناسی خواندن اولتیماتوم بانک مرکزی، به دویچه‌وله گفت: « حجم پول در گردش ایران، حدود ۸ الی ۹ درصد است و بسیاری خرده معاملات در جامعه، تنها با اسکناس انجام می‌شوند. چگونه می‌توانستند مثلا در ۲۰۰ شهر و روستا و با پنجاه شصت هزار شعبه بانکی، حجم وسیعی از پول را در مدتی کوتاه عوض کنند؟ برای این‌کار، لازم بود در هر شعبه، گروه و تیمی را موظف به بازبینی اسکناس‌ها کنند. باید در خزانه‌های هر بانک، کسانی را مامور عوض کردن پول می‌کردند و البته مشکل بزرگ‌تری هم بود و آن این‌که اصلا خیلی از مردم از این طرح خبر نداشتند
مهار ناممکن اسکناس‌نویسی
به نظر می‌رسد تهدید دولت و بانک مرکزی برای نامعتبر خواندن اسکناس‌های شعارنویسی شده، اثر چندانی در افکار عمومی نگذاشته باشد. پاره‌ای مقامات و رسانه‌های دولتی تاکید کرده بودند که اسکناس سرمایه‌ای ملی است و نباید به آن آسیب رساند. یکی از فعالان جنبش سبز در وبلاگ ‌خود نوشته که بهترین سرمایه‌های این مملکت، زنان و جوانان و مردانی هستند که حاکمیت با گلوله و خشونت از آنها پذیرایی می‌کند
مدیر یک کارگاه لاستیک‌سازی در کرج به دویچه‌وله گفت: «همه ما شنیدیم که قرار است پول‌ها را عوض کنند، اما اصلا توجهی نکردیم. من از هیچیک از دور و بری‌های خود نشنیدم که بی‌اعتبار شدن اسکناس‌های شعاردار را جدی گرفته باشند
یک خانم خانه‌دار، اسکناس‌های شعارنویسی شده را یادگاری از جنبش اعتراضی می‌داند و می‌گوید: «من حدود صد تا هزارتومانی نوشته شده دارم. به تجربه می‌دانم که طرح‌های دولت اجرا نمی‌شوند ولی اگر هم این اولتیماتوم جدی بود، عین خیالم نبود که اسکناس‌هایم را پس بدهم
کاربرد اسکناس‌های اعتراضی
مهدی جامی، کارشناس رسانه، اسکناس‌نویسی را کنشی سیاسی و اجتماعی با ضریب امنیتی بالا می‌‌خواند. او می‌گوید اسکناس‌نویسی چون در خلوت افراد انجام می‌شود، خطرات کمتری برای معترضان دارد. وی اسکناس‌نویسی را نشانه‌ی انسداد اجتماعی و عدم دسترسی گروه معترضان به مجاری و رسانه‌های رسمی نیزمی‌داند
جامی در خصوص ظرفیت و نقش اسکناس‌نویسی در جنبش اعتراضی جاری می‌گوید: «هر رسانه‌ای با تداوم پیام رسانی، به همدلی در یک حوزه معین کمک می‌کند. تبادل هزاران هزار اسکناس دارای تصویر و شعار، نوعی ابراز وجود است و تکرار علامت پیروزی، تکرار چهره سهراب یا ندا، اعلام حضوری است که به ایجاد روحیه، همدلی و همبستگی کمک شایانی می‌کند

ترس و وحشت حسینیان یا استعفا
جعفر پویه
روح الله حسینیان، یکی از بیشمار جانیان و جنایت پیشگان رژیم روز گذشته (پنج شنبه) از نمایندگی مجلس آخوندها استعفا داد. آخوند حسینیان که با نام مستعار "خسرو" سالها در وزارت بدنام اطلاعات رژیم به توطئه و طراحی قتل دگراندیشان مشغول بود، بعد از مرگ سعید امامی، یکی از همپالکیهای خود در سخنرانیهایش وی را شهید خواند و از او تجلیل کرد. حسینیان یکی از جانیانی است که در هر کجا که رژیم او را به کار گمارده چیزی غیر از قتل، کشتار و توطئه و جنایت از خود برجا نگذاشته است
او در استعفا نامه خود نوشته است: "من خود را موجودی شکست خورده و سرخورده می‌بینم وقتی می‌بینم ریاست کمیته دفاع مجلس یکی از فتنه‌گرانی است که از بانیان اتهام تقلب در انتخابات بود
هرچند بسیاری این بخش از استعفای او را اشاره به محتشمی پور، رییس "کمیته دفاع از مردم فلسطین" مجلس می دانند اما ناگفته پیداست که اعتراضات پرقدرت مردم در خیابانها و جهت گیری شعارها به سوی راس نظام آنچنان ترس و وحشتی در دل جانیان و قاتلان فرزندان مردم انداخته است که آنها را وادار به حرکاتی غیر قابل پیشبینی کرده است. برملا شدن گزارش هیات تحقیق مجلس در مورد کهریزک و مقصر اصلی دانستن مرتضوی در این مورد حسینیان را وادار به واکنش کرده است. او در استعفای خود مینویسد: " بسیاری از تصمیمات را نمی‌فهمم، بسیاری از رفتارها را سوراخ کردن کشتی انقلاب می‌دانم، ... مطمین هستم که با مرگ سیاسی یا جسمانی حقیری مانند من نه بر دامن کبریایی ولایت گردی خواهد نشست نه از روند انقلاب خواهد کاست
کاملن مشخص است که مرگ سیاسی و یا جسمانی ای که به گمان حسینیان در انتظار مرتضوی است، ته دل او را نیز خالی کرده است. او این عمل را سوراخ کردن کشتی رژیم می داند و برای دانستن آن خود را به نفهمی می زند. اما ناگفته پیداست که بن بست پیش روی رژیم و ترس حسینیان از قربانی شدن امثال خود، او را وادار به عکس العمل کرده است. و به همین دلیل خود را "شکست خورده و سرخورده" اعلام می کند. البته او وحشت زده و نگران را از قلم انداخته است زیرا فریاد جوانان و زنان و مردان در خیابانها که رژیم را در مقابل شهامت و شجاعت خود به زانو درآورده اند را شنیده و از عاقبت کار خود نگران است. او از کسانی است که در روزهای قبل طرح دو فوریتی کاهش مهلت فرجام خواهی محکومان به اعدام به اتهام محاربه از 20 روز به 5 روز را در قالب طرح دو فوریتی به مجلس ارایه داد. در این باره بهترین حرف را همریش او مطهری در مجلس آخوندها زد که گفت: "حسینیان علاقه خاصی به اعدام دارد. زمانی که ایشان قاضی بود، حکمهای اعدام بسیاری صادر می کرد
در رابطه با استعفای حسینیان، محمد دهقان، یکی دیگر از نمایندگان مجلس گفت: "اگر اعتراض حسینیان به محتشمی باشد باید دید که لاریجانی، رییس مجلس در این زمینه چه تصمیمی می‌گیرد. بین آقای محتشمی و حسینیان قطعا باید حسینیان انتخاب شود
و اینگونه نشان داده می شود که در داخل مجلس نیز درگیری شروع خواهد شد و فرصت داده شده به حسینیان برای طرح دلایل استعفای خود از تریبون مجلس، آغاز جنگی جدید بین باندها در قوه مقننه رژیم است. از سوی دیگر بعضی از عناصر باند نزدیک به دولت سعی می کنند تا درگیری را به صورت علنی به مجلس نیز بکشانند تا تهدیدی برای هیات تحقیقی که یکی از دژخیمان وابسته به ولی فقیه را مقصر اصلی کهریزک دانسته باشد و اینگونه از آنها زهر چشم بگیرند و یا وادار به سکوت کنند
ترس و وحشت سر تا به پای کار به دستان رژیم را در بر گرفته است. موقعیت ولی فقیه رژیم بسیار متزلزل و وابسته های به او نیز به فکر چاره افتاده اند. آنها چاره کار را سرکوب بیشتر و قتل و کشتار مردم می دانند. شهامت و شجاعت جوانان دلیر حاضر در خیابان از قبل به آنان گفته است که اینگونه تصمیمات کارساز نبوده و هیچ دردی از دردهای بی درمان ولی فقیه و رژیم درمانده او را درمان نخواهد کرد

هیچ نظری موجود نیست: