9شهريور :جامعه كارگرى ايران علاوه بر مشكلات ريز و درشت معيشتى كه اكثريت ايرانيان
را آزار مي‌دهد، معضلاتى منحصر به ‌فرد را نيز تجربه مي‌كند.

ايلنا:قراردادهاى سفيد، قراردادهاى موقت كار، كار با دستمزدى اندك، كار در محيط معدن با كم‌ترين تجهيزات، كار بدون بيمه تامين اجتماعى و بيش از 8 ساعتى كه سال‌هاست كارگران جهان از آن برخوردارند،بخشى از واقعيت‌هاى جامعه كارگرى است جامعه كارگرى ايران علاوه بر مشكلات ريز و درشت معيشتى كه اكثريت ايرانيان را آزار مي‌دهد، معضلاتى منحصر به ‌فرد را نيز تجربه مي‌كند. نبود امنيت شغلي، آينده‌اى نيمه روشن، نازل بودن استانداردهاى بهداشتى و امنيتى محيط‌هاى كار، بي‌تفاوتى مسوولان در برابر مشكلات و ... محورهاى اصلى مشكلات اين جامعه است كه وزير كار آينده، لزوماً بايد با درك اين مشكلات راه‌كارهايى براى حل آنها ارائه دهد. پرده نخست: 19 سال سابقه كار در يكى از سخت‌ترين و زيان‌آورترين كارهاى ممكن، حداقل اين دل‌خوشى را براى انسان به همراه دارد كه زودتر از ساير كارگران به بازنشستگى دست يابى و پيش از آنكه مرگ تو را دريابد، تو سهمى از زندگى را بچشى. با اين حال، هراسى مثل خوره به جانت مي‌افتد كه نكند سرنوشتى كه كارگران نساجى مازندران را در بند گرفت، تو را نيز اسير خويش كند. چند سال پيش، كارگران نساجى قائم‌شهر نيز هر روز صبح بر سر كارهاى خود حاضر مي‌شدند تا شامگاه، وقتى كودكانشان از مدارس بازگشتند، با يك بغل خواروبار و ميوه به خانه‌هايشان بازگردند، تا اگر از صبح تا شب با نعره دستگاه‌هاى ريسندگى و بافندگي، مجال لختى آسايش و آرامش را نمي‌يابند، حداقل در خانه‌هايشان، لبخندى بر لبان كودكانشان بنشانند. نساجى قائم‌شهر اما فروريخت تا امروز هم با گذشت چند سال، هنوز رو پاى نايستد و دل كارگرانى كه بازنشستگى را در يك قدمى خود مي‌ديدند، لك بزند براى همان صداهاى آشناى ماشين‌هاى نساجى. نساجى فرو ريخت و به دنبالش، چه بسيار خانواده‌هايى كه فرو ريختند براى يك لقمه نان حلال. چه كارگر ايران خودرو باشي، چه ايرالكو، چه صدها كارخانه بزرگ و كوچك ديگر، امروز با همين هراس زندگى خواهى كرد. هراس از فردايى كه معلوم نيست بتوانى ريالى در جيب داشته باشى تا لحظه‌اى لبخند بر لبان همسر و كودكانت بنشانى و شرم دارى از اين‌كه با آنها رودررو شوى. پرده دوم: كارگران هم مثل ساير مردم در آستانه ماه مبارك رمضان هستند؛ ماه مهمانى خدا. ماهى كه معلوم نيست سفره‌هاى روزه‌داران كارگر مهمان خدا، با قيمت‌هاى امروز و حقوق‌هايى كه 8 تا 9 ماه و بعضى وقت‌ها 22 ماه تعويق را هم تجربه مي‌كنند، چگونه قرار است پر شود. سفره‌هايى كه سال‌هاست كوچك و كوچك‌تر مي‌شوند تا به سادگى بتوان با متر كردن آن، سهم سالانه كارگران از عدالت را در آن ديد. "آقا شرمنده زن و بچه‌ها هستيم". در يكى از كارخانه‌هاى توليد لوازم خانگى در شرق تهران كار مي‌كرد. پشت تلفن بود و حتى از پشت خط هم هراس داشت كه نامش را بگويد، شايد بعدها برايش دردسرساز شود. "6 ماه است حقوق‌مان عقب افتاده است. به خدا تلويزيون خانه‌مان را هم فروخته‌ايم". خانمش تلفن را از او مي‌گيرد و با لحنى تلخ‌تر مي‌گويد: "دخترمان دانشگاه دولتى از نوع غيرانتفاعى آن مي‌رود، دانشگاهى كه اسمش دولتى است اما شهريه‌اش از دانشگاه آزاد هم بالاتر است. الان به اين فكر رسيده است كه درس را ول كند و دنبال يك كار بگردد. شما معناى شرمندگى پيش فرزندان را مي‌دانيد؟" پرده سوم: "سال گذشته كارم را از دست دادم. همين مواقع بود. كارفرما بعد از من، كارگر ديگرى را به جاى من مشغول كار كرد. فكر كنم به خاطر استخدام آن كارگر، حدود 10 ميليون تومان وام گرفت". اصغر راست مي‌گفت. توافق سال‌هاى پيش تامين اجتماعى و وزارت كار مبنى بر اينكه كارفرمايان براى اشتغال هر فرد، 10 ميليون تومان وام بگيرند، بيش از آنكه سبب اشتغالزايى در كشور شود، سبب سودجويى برخى كارفرمايان شد. برخى كارگران سابقه‌دار با قراردادهاى موقت اخراج شدند تا كارفرما، با جايگزين كردن عده‌اى ديگر به‌جاى آنها، بتواند به وام‌هاى آسان و كم‌بهره دست پيدا كند. اصغر حدود يك سال است كه بيكار شده و از آن روز تا حالا، فقط 2 تا 3 ماه در يك كار ساختمانى به‌طور موقت مشغول شده است. البته با تعريف مركز آمار كه هر فردى در هفته با 2 ساعت كار شاغل است، اصغر هم شاغل به حساب مي‌آيد، اما خود وى اعتقاد دارد كه اگر هر مسوولى 2 روز مثل وى زندگى كند، آن وقت ديگر دم از وضعيت مناسب مردم نمي‌زند. پرده چهارم: در خبرها مي‌خواند كه يكى از هزاران مسوولى كه دم از وضعيت نسبتاً مناسب مردم مي‌زند، اعلام كرده كه امسال چون گرانى در پيش نداريم، از توزيع بن ماه مبارك رمضان بين كارمندان و كارگران خبرى نيست. نمي‌داند بايد خوشحال باشد يا نه؟ آخر او سال گذشته، وعده بن گرفت ولى از بن هيچ خبرى نشد، ولى ناراحت است چون به‌ هرحال كارمندان هم وضع بهترى از او و امثال او ندارند. 4 سال است كه قرارداد موقت است؛ يعنى 4 سال انتظار براى اينكه هر لحظه پشت در كارخانه بماند و برگه‌اى ببيند مبنى بر اعلام نام وى به عنوان مازاد. البته باز هم وضع او بهتر است از كارگرانى كه در ابتداى كار، مجبورند برگه‌هاى سفيدى امضا كنند به‌عنوان قرارداد و حتى گاهى مجبور شوند كلى سفته بدهند تا اگر اعتراض كردند، از هستى ساقط شوند. ياد داستان گرانى مي‌افتد. ميوه كه هيچ، پول خريد شام و ناهار مناسب هم ندارد ولى باز مي‌گويند وضع خوب است. چند روز پيش حساب كرد كه اگر كل حقوق 300 هزار توماني‌اش را پس‌انداز كند؛ يعنى خود و خانواده‌اش نخورند، نپوشند، نبينند و نشنوند، باز هم براى خريد يك واحد 60 مترى در جنوبي‌ترين نقاط تهران، با مترى 900 هزار تومان قيمت، بايد 180 ماه پس‌انداز كند؛ يعنى 15 سال از عمرش، آن هم در روزگارى كه همه از ركود در بازار مسكن و كاهش حدود 30 درصدى قيمت مسكن در كشور خبر مي‌دهند. پرده پنجم: نمي‌شود بدون اين‌كه به عمق حتى 10 مترى زمين رفت، فهميد كه كار در معدن چيست. نمي‌شود فهميد كه وقتى كارفرمايى برخى دستگاه‌ها را به بهانه هزينه بالا خاموش مي‌كند و متان سراسر ريه را پر مي‌كند و آن وقت جرقه‌اى كافى است تا حتى ذره‌اى از تو هم پيدا نشود، كار در معدن چه معنايى پيدا مي‌كند. نمي‌شود فهميد كه چرا بايد به فاصله چند سال، فاجعه دوباره و سه باره تكرار شود و آن وقت تنها دل‌مشغولى مسوولان اين باشد كه چرا به خانواده قربانيان ديه داده نشد. با اين حال مي‌شود فهميد كه چرا با وجود چنين سابقه‌اى در يك معدن، كارگرى بر اساس نيازهاى خود حاضر به كار در آن معدن مي‌شود. پرده ششم: ناهار با خود نان و پنير مي‌آورد. روزى حدود 15 هزار تومان حقوق مي‌گيرد، ولى مي‌داند كه كار موقت است و وقتى ساختمان تمام شد، باز هم بيكار است و بايد بگردد به امان خدا. روزى 15 هزار تومان مي‌گيرد ولى مي‌داند كه اگر خداى ناكرده، غفلتى شود بايد تا آخر عمر خودش تاوان آن را بدهد. روزى 15 هزار تومان حقوق مي‌گيرد، اما مي‌داند كه چند سال ديگر كه ديگر ناى كار سخت ساختمانى را ندارد، بايد به كميته امداد يا جاهاى مشابه پناه ببرد، چون نمي‌توان روزى 15 هزار تومان گرفت و به بيمه و بازنشستگى هم فكر كرد. كار هم كه تمام مي‌شود به اتوبوس پناه مي‌برد تا به خانه مستاجريش برسد، چون مي‌داند كه الان كارى دارد با روزى 15 هزار تومان حقوق و معلوم نيست كه فردا هم اين كار و اين 15 هزار تومان را داشته باشد. پرده هفتم: دو سال است كه در مغازه كار مي‌كند. 120 هزار تومان امسال حقوق مي‌گيرد و باقى درآمدش بستگى به لطف و كرم كسانى دارد كه شايد شاگردانه‌اى به او بپردازند. البته اميدوار به اين است كه نهايتاً كار را ياد بگيرد و با دو سه مشترى كه همين 2 ساله با آنها آشنا شده است، كسب و كارى به هم زند، ولى هنوز بيمه نيست و نمي‌داند بايد چند سال ديگر اين وضع را تحمل كندو به ازدواج و تشكيل خانواده فكر نكند، تا شايد روزى ستاره بخت او هم چشمكى بزند. تمام گفته‌هاى فوق بخشى از واقعيت‌هايى است كه هر روز بخش گسترده‌اى از كارگران كشور را رنج مي‌دهد. قراردادهاى سفيد، قراردادهاى موقت كار، كار با دستمزدى كمتر از حداقل اعلامى در شوراي‌عالى كار، كار در محيط معدن با كم‌ترين تجهيزات كه بتوان جان خود را به آنها سپرد، كار بدون بيمه تامين اجتماعى و بيشتر از 8 ساعتى كه سال‌هاست كارگران سراسر جهان براى آن مي‌جنگند و ... بخشى از اين واقعيت‌هاست. واقعيت اين است كه كارگران ما امروز نيازمندند، وقتى حتى 400 هزار تومان هم حقوق بگيرى باز هم به نيمى از خط فقر اعلامى نمي‌رسى. جمعيت عظيمى از جوانان و اخراجي‌هاى ساير كارخانه‌ها هم در صف انتظار براى اشتغالند. بسيارى از كارگران ما نيازمندند و همين نياز، شرايط غيرانسانى بيشترى را بر آنها تحميل مي‌كند

نهم شهريور ۱۳۸۸ برابر با سی و يکم
اوت

سخنگوی انجمن روزنامه نگاران ممنوع المصاحبه شد

شهرزاد نیوز: وزارت اطلاعات انجام مصاحبه با رسانه‌ها و اطلاع‌رسانی را برای ماشالله شمس‌الواعظین ممنوع کرد. وی که سخنگوی دفاع از آزادی مطبوعات است، در رابطه با احضار خود به وزارت اطلاعات گفت که بازجویان رفتار نامناسبی داشته و او را تهدید کرده اند. شمس‌الواعظین پس از احضار قبلی به وزارت اطلاعات گفته بود، هیچ دلیل و مبنای قانونی برای ممنوعیت مصاحبه من وجود ندارد. وی با اشاره به این که این بار مجبور به دادن تعهد شده است، افزود: مصاحبه نمی‌کنم، اما اوضاع کشور با حرف نزدن و سکوت این و آن حل نمی‌شود

9شهريور :ضرب و شتم منصور اسانلو درزندان رجايي‌شهر

هرانا:منصور اسانلو رييس هيات مديره سنديکای کارگران اتوبوسرانی تهران امروز در زندان رجايی شهر، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. به گزارش خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران-هرانا و طبق گفته‌ی همسر منصور اسانلو، صبح امروز فرزندان اين فعال کارگری برای ملاقات با پدر خود به زندان مراجعه کرده اما اسانلو با وضعيت بسيار بد روحی و با تاخير به ديدار فرزندان‌اش رفته بود که با جويا شدن دليل تاخير، اسانلو به اين نکته اشاره کرد که صبح امروز سربازان امنيتی زندان به اين بهانه که در اين سلول مواد مخدر نگه داری مي‌شود، سلول را به هم ريخته وسايل شخصي‌ام را خرد کردند و کيف پول و کارت تلفن و تمامی مدارک من را به همراه خود بردند و در پايان که چيزی پيدا نکردند با زدن چشم بند و دست‌بند به ضرب و شتم زندانيان پرداختند. خانواده‌ی اسانلو از وضعيت روحی و جسمی بسيار بد وی بسيار نگران هستند و بارها از مقامات قضايی درخواستی مبنی بر مرخصی پزشکی برای وی کرده‌اند که هر بار با درخواست آن‌ها بدون ذکر دليل خاصی مخالفت شده است. پيش از اين پزشكی قانونى زندان اعلام كرده بود كه منصور اسانلو از لحاظ روحی تحمل زندان را ندارد و بايد هر چه زودتر از زندان آزاد شده و براى مداوا به بيرون از زندان منتقل شود. لازم به ذکر است که اين فعال کارگری به بيماری كليوی و بينايی مبتلا است و به شدت از درد در ناحيه كمر و پا رنج مي‌برد. اسانلو که پيش از اين در زندان اوين دوران محکوميت خود را مي‌گذراند به دلايل نامعلوم از سوم شهريور 87 به سالن شماره‌ی 10 اندرزگاه 4 زندان رجايی شهر منتقل شده است. وی مدت سه سال از پنج سال محکوميت‌اش را سپری کرده. مطابق قانون مجازات اسلامى زندانى بايد در محل زنده‌گى خود نگه‌داری شود که اين امر در مورد اسانلو ير خلاف قانون رعايت نشده است.

9شهريور :مصاحبه‌‌ با يکی از بازداشت شده‌گان دو ماه اخير

خبرگزاری هرانا :مصاحبه‌‌يی که در پيش رو داريد، با يکی از بازداشت شده‌گان دو ماه اخير صورت گرفته است که برای امنيت شخص مصاحبه شونده، نام و مشخصات وی نزد خبرگزاری هرانا محفوظ است. نحوه‌‌‌ی بازداشت شما چه‌گونه بود ؟ من به همراه يکی از دوستان‌ام در راه بازگشت از محل‌کار به خانه بوديم که در خيابان انقلاب توسط نيروهای لباس شخصی و نيروهای گارد ويژه بازداشت و به پايگاه مقداد منتقل شديم. در آن‌جا بيش از 60 نفر همراه با من در بازداشتگاه بودند که بعد از دو ساعت هر چند دقيقه، تعدادی از ما را برای گرفتن مشخصات فردی به اتاق بازجويی مي‌بردند. از همان ابتدا فحاشی به ما شروع شد و با ضربات باتوم ما را تا بازداشتگاه به صورت وحشيانه مي‌زدند، در طول اين چند ساعتی که در بازداشتگاه بوديم فقط ما را کتک مي‌زدند. نه غذايی به ما دادند و نه آبی. فقط يک بار ما را بيرون آوردند و اجازه دادند تا از سرويس بهداشتی آب بخوريم و بعد از گذشت کمتر از 24 ساعت به بازداشتگاه کهريزک منتقل شديم. نوع برخورد در کهريزک با شما چه‌گونه بود؟ وقتی ما با چشم بند و دست بند به وسيله‌ی يک خودروی ون از بازداشتگاه مقداد به يک مکان نا مشخص منتقل شديم (که من در ابتدا فکر مي‌کردم در اوين هستم)، ما را از ون پياده کردند و از پله‌کانی که به زيرزمين مي‌رفت پايين آوردند. وقتی چشم‌هاي‌ام را باز کردم متوجه شدم در کانتينری هستم که فقط يک چراغ 100 وات داشت و يک کانال هوا. هفتاد و پنج نفر در يک کانکس جا گرفته بوديم. کم‌تر از دو ساعت از ورودمان نگذشته بود که برای اولين بازجويی به بيرون از کانتينر منتقل شدم. شيوه‌ی بازجويی چه‌گونه بود، اجازه داشتيد وکيل داشته باشيد و اين‌که آيا در اولين بازجويی تفهيم اتهام شديد؟ من در آن‌جا نه تفهيم اتهام شدم و نه اجازه داشتم وکيل داشته باشم. اصلا به فکر اين چيزها نبودم، اولين چيزی که مي‌خواستم بدانم اين بود که کجا هستم و چرا اينجا هستم. من که کاری نکرده بودم و اگر هم اعتراضی در خيابان کرده بودم "که نکردم" آيا بايد با من و امثال من اين برخورد را مي‌کردند؟ در جلسه‌ی اول بازجويی من را از راه پله زير زمين بازداشتگاه بالا بردند و توانستم يک بيابان وسيع را جلوی خودم ببينم اما اجازه نداشتم رو برگردانم و پشت سرم را نگاه کنم. مرا به اطاق بازجويی بردند که روی زمين و با فاصله‌ی چند ده متری از درب ورودی زير زمين بازداشتگاه قرار داشت. قبل از بازجويی و بعد از بازجويی با باتوم کتک مي‌خوردم و بعد از فواصل نا‌منظم بازجوی من مي‌آمد و از من سوالاتی مي‌پرسيد، به چه کسی رای دادی. نقش تو در اغتشاشات چه بوده. در آن‌جايی که دستگير شدی چه مي‌خواستی. چرا از کار اخراج شدی. مگر بچه‌ی تو در اين مملکت نمي‌خواهد زنده‌گی کند. اعتراف کن به خودت کمک کن. تا به حال کسی از اين‌جا زنده بيرون نرفته. از اين‌جا بيرون برو نيستی. به فکر اين نباش که خانواده‌ات را ببينی و ... جنس گفتار اين‌گونه بود تا به شدت در آن شرايط مرا زير فشار قرار بدهند و بتوانند از من اعتراف بگيرند. وضعيت در بازداشتگاه از لحاظ امکانات، بهداشت و غذا چه‌گونه بود؟ در ايام بازداشت که بيش از 58 روز به همراه 75 نفر ديگر در کانتينر، زير زمينی قرار داشتيم يک سرويس بهداشتی در بازداشتگاه قرار داشت که از وضعيت بهداشتی بسيار بدی برخوردار بود. هر پانزده روز يک بار بدون داشتن وسايل بهداشتی اجازه‌ی حمام رفتن داشتيم و وضعيت تغذيه بسيار بد و نامناسبی در آنجا بود . صبحانه يک تکه نان و يک ليوان آب، نهار و شام به فواصل نامنظم با کيفيتی بسيار پايين و مقداری بسيار کم. اما آن‌قدر گرسنه و تشنه بوديم که به همان هم راضی بوديم. در اين مدت فقط يک بار رنگ مرغ را ديديم. وسايل بهداشتی اصلا در اختيار ما قرار نداشت، يکی از بازداشت شده‌گان وقتی با بازوی کاملا شکاف برداشته بر اثر شکنجه در حين بازجويی و اعتراف گيری در حالتی نيمه جان، به بازداشتگاه بازگردانده شد، تا روزی که من در آنجا بودم هيچ گونه امکانات بهداشتی برای پانسمان او در اختيارش قرار ندادند و دست او به شکل بسيار بدی عفونت کرده بود. حدود سنی کسانی که در بازداشت بودند چند سال بود؟ اکثرا بالای 30 سال بودند فقط دو جوان 23 يا 24 ساله آن‌جا بودند که بعد از 22 روز آن‌ها را به جايی ديگر منتقل کردند که يکی از آن‌ها دانشجوی پزشکی و ديگری دانشجوی حقوق بود. ما بعد از انتقال آن‌ها ديگر خبری از آن‌ها کسب نکرديم . چه وقت متوجه شديد که در کهريزک هستيد؟ فکر مي‌کنم روز چهل و سوم بود که به من گفتند مي‌توانی به خانواده‌ات بگويی که در کهريزک هستی و برای وثيقه گذاری بايد به دادگاه انقلاب مراجعه کنند. برای گرفتن اعتراف از چه شيوه‌هايی استفاده مي‌کردند؟ چيزی که در مورد من رخ داد زير فشار قرار دادن من از طريق خانواده و فرزندم بود بدين شکل که فيلمی از پسر من در يکی از خيابان‌های تهران تهيه کرده و برای من در يکی از جلسات بازجويی پخش کردند و بازجو مرا تهديد کرد که پسرت در بازداشت قرار دارد و اگر اعتراف نکنی به بچه‌ی تو تجاوز خواهيم کرد. کنترل خود را بعد از ديدن فيلم از دست دادم و شروع به فرياد زدن کردم. التماس مي‌کردم به پسرم کاری نداشته باشيد، آن‌قدر با باتوم مرا زدند که از حال رفتم و مرا به بازداشتگاه منتقل کردند. شب‌ها صدای اعتراف گيری از بازداشت شده‌گان آن‌چنان زياد بود که نمي‌توانستيم بخوابيم، صدای فرياد کسانی که زير شکنجه فرياد مي‌زدند: "نزن تو را به خدا نزن". "مي‌گويم هر چه بخواهی مي‌گويم". "اعتراف مي‌کنم" تا صبح‌ها ادامه داشت. گاهی اوقات دسته‌های پنج نفره ما را از سلول بيرون مي‌آوردند و با باتوم مي‌زدند تا از حال مي‌رفتيم. بر اثر اين شکنجه‌ها پرده‌ی گوش راست من پاره شد و آثار کبودی بر اثر ضربات باتوم روی بدن‌ام به يادگار ماند. اين را هم اضافه کنم. ما حداقل هفته‌يی سه بار با باتوم شکنجه مي‌شديم و هر روز بازجويی مي‌شديم. در مدت 58 روز بازداشت من 58 بار بازجويی شدم. در اين مدت به چيزی اعتراف کرديد؟ چيزی وجود نداشت که بخواهم اعتراف کنم. من در حال رفتن به خانه بودم . وقتی آزاد شديد در بازداشتگاه شخص ديگری بود؟ من فقط به همراه سه نفر ديگر آزاد شدم و در بازداشتگاه ما 70 نفر ديگر باقی مانده بود. اين در حالی بود که من بعد از آزادی متوجه شدم اعلام کردند که کهريزک بسته شده اين در حالی بود که يک هفته از انتشار اين خبر گذشته بود اما صدها نفر هنوز در آنجا نگه‌داری مي‌شدند و اخبار مربوط به بسته شدن کهريزک کاملا کذب است و من شک ندارم هنوز هم در آن‌جا افراد بي‌گناهی هم‌چنان بازداشت هستند. به جز بازداشتگاهی که من در آن بودم تعدادی بازداشتگاه به همان شکل وجود داشت که من از تعداد آن‌ها بی اطلاع هستم اما از صدايی که شب‌ها مي‌آمد شک ندارم که تعداد زيادی بازداشتگاه مخفی آن‌جا وجود دارد. *** لازم به ذکر است که در طی مصاحبه‌، وی چندين بار بر اثر فشارهای وارده و يادآوری خاطرات دوران بازداشت به دليل شرايط بد روحي، مجبور به قطع مصاحبه و پس از چند دقيقه ادامه‌ی مصاحبه شد.



خانواده های اسرای دریند، روزه اول ماه رمضان خود را کنار دیوارهای زندان اوین و در فراق عزیزانشان افط

6شهريور:جنايت هولناک مزدوران جمهوری اسلامی در زندان اصفهان

وبلاگ به سوى آزادى به نقل از بهرام مشيرى

تجاوز و قتل وحشتناك خواهر و برادر بهايى در زندان اصفهان توسط مزدوران جمهورى اسلامى ارغوان دختر 18 ساله و برادرش زاهد 20 ساله فرزندان دكتر محمود شكرابى در 30 تيرماه روز اعتراضات شهر اصفهان در حاليكه قصد رفتن به خانه مادربزرگ مريضشان را داشتند توسط مزدوران جمهورى اسلامى دستگيرميشوند در حال شكنجه برادر از دختر ميخواهند لخت شود دختر براى نجات برادر لخت ميشود برادر از هوش ميرود دختر بينوا را مورد تجاوز وحشيانه قرار ميدهند. برادر به هوش ميايد شروع به فرياد و ضجه ميكند در جلوى خواهر برادر را ميكشند. دختر بينوا روانى چهار دست و پا راه ميرود پير, ديوانه, صداى حيوانات نشان ميدهد و در آستانه مرگ ميباشد. مزدوران و متجاوزان بنام های مسلم و غيبى مى باشند. دكتر شكرابى در ابتداى انقلاب ساليان زيادى به جرم بهايى بودن در زندان شيراز بوده و پس از ازادى به اصفهان مهاجرت مى كند و از پزشكان خير و خوشنام اصفهان می باشد

6شهريور.جلوگيری از مراسم امروز گلزار خاوران و دستگيری منصوره بهکيش

خبر با ای ميل امروز، جمعه 6 شهريور، به مناسبت سالگرد کشتار زندانيان سياسی قرار بود که مراسمی در گلزار خاوران برگزار شود. اما ماموران امنيتی از برگزاری اين مراسم جلوگيری به عمل آوردند. خانواده های جان باختگان سياسی تصميم گرفتند که به گورستان بهشت زهرا رفته و مراسم بزرگداشت خود را در قطعه 33 بهشت زهرا و در همبستگی با خانواده های جان باختگان مبارزات اخير برگزار کنند که با برخورد شديد ماموران انتظامی و امنيتی مواجهه شدند و منصوره بهکيش را در ساعت 10 صبح دستگير کردند.
پنجشنبه، 5 شهریور ماه 1388 برابر با 2009 Thursday 27 August
وضعیت حاد جسمی دانشجوی زندانی در بند 209 زندان اوین
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین شرایط جسمی مهسا نادری دانشجوی زندانی در شرایط حاد جسمی قرار دارد و از درمان موثر او تا به حال خوداری می کنند.دانشجوی زندانی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشتۀ اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم،از نارحتی شدید کلیه و عفونت مثانه رنج می برد.او مدتها است که از درد شدید رنج می برد و هنگامی که خانم سحابی برای مدتی هم سلول وی شده بود ناراحتی وی به حدی شدید بود که از درد شبانه روز به خود می پیچید.زمانی که خانم سحابی از پاسداربند زن می خواهد که که او را به بهداری زندان منتقل کنند . پاسداربند زن به خانم سحابی می گویید:« آوردیم اینجا بمیره ،تا یک نفر از جمعیت زندان کم بشه» همچنین امکان استفاده از سرویسهای بهداشتی را تا حد زیادی از وی دریغ کرده اند،تا آنجائی که او ناچار می شود مدتی را در اعتصاب غذای خشک بسر ببرد. علاوه بر این از دادن مایعات به اندازه کافی به زندانی خوداری می کنند و حتی وقتی خواستار خرید مایعات از فروشگاه زندان می شوند به آن ترتیب اثر داده نمی شود. این در صورتی که نوشیدن مایعات و استفاده از سرویسهای بهداشتی از ضرورتهای اولیه برای کسانی که ناراحتی کلیه و عفونتهای مثانه ای دارند می باشد.از طرفی دیگر در حال حاضر 2 تن از دختران هموطن مسیحی هم سلول وی هستند. سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات هنگام بازجوئی از هموطنان مسیحی برای تحقیر کردن خانم نادری او را بچه منافق صدا می کند و هر بار از آنها سئوال می کند که این بچه منافق هنوز مسیحی نشده است؟سلول انفرادی خانم نادری که برای 1 زندانی می باشد 2 الی 3 زندانی در آن جای داده اند . این سلولها فاقد سیستم تهویه و سیستم خنک کننده هستند و در اثر ازدحام زیاد ،گرما و عدم تهویه مناسب زندانیان دچار سر درد،حالت تهوع مفرط هستند.در این سلول نفرات آن دائم تغییر می کند و برای تحت فشار روحی قرار دادن دانشجوی اسیر معمولا کسانی را که در آستانه آزاد شدند هستند به این سلول آورده می شوند.او از داشتن ملاقات حضوری با خانواده اش محروم است و ملاقاتها بصورت کابینی صورت می گیرد اخیرا مدت زمان ملاقات زندانیان با خانواده هایشان تا حد زیادی کاهش یافته است.تشدید فشارهای جسمی و روحی مختلف بدستورسربازجوی وزارت اطلاعات سعید شیخان علیه این دانشجوی زندانی صورت می گیرد.علیرغم اینکه او محکوم به حکم سنگین و غیرانسانی 1 سال زندان است و می بایست به بند عمومی منتقل شود ولی سعید شیخان از انتقال او به بند عمومی ممانعت می کندو عدم انتقال به بند عمومی محرومیتهای زیادی برای او بوجود آورده است.لازم به یاد آوری است که زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله 2 اسفند ماه در پی یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدو 190 روز است که از بازداشتش در بند 209 زندان اوین می گذرد 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. این دانشجوی زندانی در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتی کلیه،عفونت مثانه و سردردهای شدید شده است.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، فشارهای و محدویتهای غیر انسانی جسمی و روحی،عدم درمان ونگهداری در بند 209 را محکوم می کند و از دبیر کل وکمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدام فوری برای رسیدگی به وضعیت زنان زندانیان سیاسی که در شرایط غیر انسانی بسر می برند است.
5 شهریور 1388 برابر با 27 اوت 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:دفتر دبیرکل سازمان مللکمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین المللسازمان دیدبان حقوق بشر

3شهريور:كارگران شركت چينى البرز مقابل استاندارى قزوين تجمع كردند

ايلنا: كارگران شركت چينى البرز به دليل عدم پرداخت حقوق ومزايا در مقابل استاندارى قزوين تجمع كردند. به گزارش خبرنگار ايلنا در قزوين، تنى چند از كارگران اعلام داشتند كه علي‌رغم توليد اين شركت و صدور كالاهاى توليدى به كشورهاى عراق، تركيه، آذربايجان، حقوق و مزاياى چهار ماه و بخشى از عيدى و پاداش معوقه آنها هنوز پرداخت نشده است. يكى از كارگران گفت: اين شركت قديمى مشكل توليد وفروش ندارد بطورى كه توليد شركت نسبت به قبل حدود 70 درصد افزايش داشته است. وى افزود: عدم پرداخت مطالبات كارگران درحالى است كه برخى كاركنان اين شركت هم اكنون معادل 5 كارگر حقوق مي‌گيرند. اين گزارش حاكى است 419 نفر از كارگران شركت چينى البرز كه 100 نفر آنان را خانم‌ها تشكيل مي‌دادند در اين تجمع حضور داشتند. شركت چينى البرز با توليد انواع ظروف چينى يكى از توليدكنندگان قديمى مستقر در شهر صنعتى البرز است كه در پى خصوصي‌سازي، تاكنون تجمعات كارگرى متعددى در برگذار شده‌است. به گفته عيد على كريمى دبير اجرايى خانه كارگر قزوين، كارگران اين كارخانه كه در 5 سال گذشته مديريت خصوصى را تجربه كرده‌اند، ‌بابت سه ماه حقوق و عيدى و پاداش معوقه خود طلبكار هستند. وى افزود: هفته گذشته اين كارگران چندين بار در محل كار خود تجمع كرده بودند. كريمى افزود: با وجود آن‌كه مديريت فعلى شركت نسبت به مديران سابق موفقيت بيشترى داشته اما معلوم نيست چرا بحران در اين واحد توليدى همچنان ادامه دارد.
3شهريور:سعيد مرتضوی خواستار انحلال احزاب مشارکت و مجاهدين انقلاب و مجازات شديد مسوولان و اعضای آنان شد روشنگری: سعيدمرتضوی معروف يه قصاب مطبوعات در لجن نامه ای که به نام ادعانامه دادستانی در چهارمين جلسه دادگاه نمايشی گروهی از دستگير شده گان قرائت کرد, خواستار انحلال احزاب مشارکت و مجاهدين انقلاب اسلامی و مجازات شديد اعضا و مسوولان اين دو جريان شد. مرتضوی پس از نسبت دادن جاسوسی و همکاری با آمريکا و براندازی از طريق "مخملی" به مشارکت و مجاهدين انقلاب از رياست "دادگاه" خواست در رابطه با حزب مشارکت "براى انحلال اين تشكل تنش آفرين ومخل امنيت كشور اقدام لازم مبذول گردد." مرتضوی که خود يکی از متهمان به قتل و تجاوز جنسی به زهرا کاظمی است در رابطه با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی نيز گفت:"درخواست انحلال اين سازمان و محاكمه اعضاء آن به ويژه در مورد تحريك به آشوب در انتخابات دهمين دوره رياست جمهورى... و اعمال مقررات مواد 16 و 17 قانون فعاليت احزاب مصوب سال 1360 را دارم."

یکشنبه، 4 مرداد ماه 1388 برابر با 2009 Sunday 26 July
نماینده مجلس رژیم: آنقدر شكنجه می کنند تا زندانی بمیرد
ایلنا: مسعود پزشكيان عضو فراكسيون خط امام (ره) با حضور در جمع خبرنگاران پارلماني در پاسخ به سوالي كه به درگذشت محسن روح الاميني كه روز 18 تيرماه دستگير شده و در زندان كشته شده بود‌ اشاره داشت،‎ گفت: اين اتفاق بسيار وحشتناكي بود.
پزشكيان با ابراز نگراني نسبت به وضعيت ديگر بازداشت شدگان حوادث اخير ادامه داد: فرزند آقاي روح الاميني كسي بود كه اين افراد او را مي‌شناختند. با اين حال دچار چنين سرنوشتي شد. از اين رو ما نگران كساني هستيم كه چنين شناختي هم از آنها وجود ندارد.
پزشكيان با بيان اينكه درذهنم نمي‌گنجد كه در حكومت جمهوري اسلامي چنين رفتارهاي ناراحت كننده‌اي صورت گيرد،ادامه داد: اميدوارم مجلس بتواند با ورود به اين مسايل، گامي در راستاي حل آن بردارد. برخي همكاران در تلاش هستند تا ببينند با چه سياستي و چگونه مي‌توانند عمل كنند تا هم سوء برداشت‌هاي غلطي از مسايل نشود و هم حق مطلب ادا شود.
عضو فراكسيون خط امام(ره) در پاسخ به سوالي كه نگران تكرار حوادث گذشته بود،گفت: تا آنجا كه از دست ما بر مي‌آيد تلاش مي‌كنيم اين حوادث تكرار نشود.
پزشكيان از رايزني با رئيس مجلس و برخي گروه‌هاي سياسي مختلف در اين زمينه خبر داد و گفت: البته اين مساله مورد تاييد هيچ مرجعي نيست و بحث ما اين است كه بايد قانوني، عادلانه و منصفانه عمل شود. به اين ترتيب اگر كسي مجرم است بايد با او برخورد قانوني شود و در دادگاه محاكمه شود. نه اينكه اين افراد را آنقدر شكنجه دهند كه چنين اتفاقاتي بيفتد.
وي در مورد تلاش‌هاي كميته حقيقت‌ياب رئيس مجلس براي بررسي وضعيت بازداشت‌شدگان اخير ابراز بي‌اطلاعي كرد و گفت: البته اوضاع خوبي نيست.
پزشكيان در پاسخ به سوالي كه به چگونگي ورود مجلس براي حل اين مسائل اشاره داشت، گفت: البته دست مجلس باز است اما اينكه چگونه و چه راهي را انتخاب كنيم كه بتوان هم اطلاع‌رساني كرد و هم جلوي تكرار اين مسائل را گرفت و بهانه‌اي هم به دست دشمنان نداد، نياز به تدبير دارد
.
سه شنبه، 3 شهریور ماه 1388 برابر با 2009 Tuesday 25 August
یک روزنامه نگار دیگر بازداشت شد
سایت موج آزادی: فریبا پژوه، از روزنامه‌نگاران اصلاح طلب، از ابتدای هفته جاری در بازداشت به سر می‌برد. فریبا پژوه که سابقه همکاری با خبرگزاری ایلنا و روزنامه اعتماد ملی را دارد، در روزهای گذشته بازداشت شده و هم‌اکنون در زندان اوین به سر می‌برد.

31مرداد.افشای جنايات لباس شخصی ها توسط يک شاهد عينی - مريم فتوحی سرا

دريافت با ای - ميل اينجانب مريم فتوحی سرا دانشجوی حقوق روز 23 خرداد درپی انتخابات دروغين و نشان دادن اعتراض خود از شهرستان ساعت 7 صبح با هماهنگی قبلی با دختر خا له ام به مقصد تهران حرکت کردم ساعت 3 بعداظهر وارد تهران شدم در ترمينال دختر خاله ام منتظرم بود با دختر خاله ام به طرف خوابگاه دختران واقع در کوی دانشگاه حرکت کرديم ساعت 4 به خوابگاه رسيديم وارد اتاق مشترک دخترخاله ام ودوستانش شديم به محض ورود به اتاق با دوستان دختر خاله ام که مشغول نوشتن شعار بر روی مقوا بودنند آشنا شدم و تا ساعت 6 مشغول نوشتن شعار با همکاری اين دانشجويان بوديم. در طول اين زمان فاطمه با دانشجويان پسر از طريق تلفن هماهنگی ميکرد . ساعت تقريبا نزديک به 6/5 با همراهی قريب به بيست نفر از دانشجويان دختر از خوابگاه به طرف دانشگاه تهران حرکت کرديم .7/5بعداظهر به دانشگاه رسيديم که به خيل جمعيت پيوستيم وشروع به دادن شعار کرديم و اعتراضات جنبه همگانی تری گرفت.نزديک به يک ساعت تظاهرات آرام خود را داشتيم که با حمله نيروهای يگان ويژه و موتورسواران به ما و جمعيت اعتراض کننده مواجه شديم که متقابلا ما و مردم نيز به دفاع از خود پراختند.وما دختر ها هم برای کمک به دوستانمان اقدام به جمع آوری سنگ ميکرديم و به جمعيت می رسانديم وبچها هم با آتيش زدن سطل آشغالها و گذاشتن نرده سعی بر مسدود کردن راه برای ورود موتورسواران ميکرنند.تقريبا تا ساعت 10 شب در اين منطقه با نيروهای يگان ويژه و لباس سخصی ها درگير بوديم.بعد از ساعت10 به علت فشار نيروهای يگان ويژه و لباس شخصی ها مجبور به عقب نشينی شديم و جمعيت به گروهای کوچيک تبديل شد ومن هم همراه با ديگردانشجويان به طرف کوی دانشگاه با دادن شعار حرکت کرديم تقريبا ساعت 11 شب به کوی رسيديم متوجه شديم به داخل کوی حمله شده و سراسر آن منطقه پر از لباس شخصی ها و يگان ويژه ميباشد و دراين حين موتورسواران و لباس سخصی ها به طرف ما هجوم کردنند .با حمله نيروها به ما و بچه ها با توجه به تعداد نيروها اقدام به فرار کرديم که من و دختر خاله ام و فاطمه براتی و الهام هاشمی باهم اقدام به فرار کرديم و با توجه به دور شدن بچه ها نير وها دست از تعقيب برداشتند که فاطمه با دادن شعار اقدام به انداختن سنگ به اين لباس شخصی ها کرد و شروع به دادن شعار مرگ بر ديکتاتور کرد که سه تا از اين لباس شخص ها به طرف ما هجوم آوردن که ما دوباره فرار کرديم من که يکمی از دختر خاله ام و فاطمه فاصله گرفته بودم با شنيدن صدای تير که همراه با فرياد فاطمه همراه بود وقتی برگشتم ديدم فاطمه روی زمين افتاده ودختر خاله ام بالای سرش وايستاده و جيغ ميکشه که در اين يکی از اون لباس سخصی ها که اسلحه هم در دست داشت دختر خاله ام رو از پشت سر گرفت .من که ترس سراسر وجودم رو فرا گرفته بود و فقط خدا ميداند که چه فضای در اون صحنه حاکم بود .من با سرعت و تا آخرين توان دويديم که نميدونم مردم بخاطر شنيدن صدا به بيرون از خانه اومدن يا چی من با ديدن خانمی که جلوی در ايستاده با سرعت به داخل خانه اين خانم شدم من که با ديدن صحنه قتل فاطمه کاملا شوک شده بودم ترسی که خودم داشتم و نگرانی از وضيعت دختر خاله ام از اين خانم خواهش کردم به من پناه بده که اين خانم منو به داخل خونش بد وتا صبح دراين منزل بودم من که به علت اينک دختر شهرستان بودم و اصلا به تهران آشنا نبودم به يکی از اقوام که ساکن تهران بود زنگ زدم و از ايشان خواستم که بياد .که بعد از نيم ساعت فاميلمان دنبالم آومد که خواهش کردم منو برسونه به ترمينال تا به شهرستان برگردم و ساعت 9 صبح از ترمينال به طرف شهرستان محل اقامتم راه افتادم ساعت 5بعد ازظهر بود که به شهر محل اقامتم رسيدم وسريعا به خانواده دختر خاله ام زنگ زدم و جريان دستگيری ايشان رو اطلاع دادم و بعد چون شوهرم اروپا بودنند زنگ زدم وماجرا اطاع دادم به علت ترسی که داشتم و امکان شناسايم وجود داشت بايد سريعا محل اقامتم رو ترک ميکردم و پس با يکی از اقوام تماس گرفتم و هماهنگی های لازم رو انجام دادم و وشبانه محل اقامتم رو ترک کردم .طبق اطلاعاتی که از مادرم بهم رسيد شنبه 7 تير ماه نيروی های لباس شخصی به منزل ما هجوم برده اند و بدنبال من کل خونه رو جستجو ميکنند و مادرم رو تحت فشار ميذارنند که از من خبری دريافت کنند که موفق به اينکار نميشوند.ودر آخر مدراک شخصی من رو همراه خودشون ميبرنند.منهم بدنبال اين قضيه که دريافتم مورد شناسايی قرار گرفتم با هماهنگی شوهرم که در اروپا بود بهمراه فرزندم از کشور خارج شدم .و تا همين لحظه هم دختر خالم در بند هست .و متاسفانه خودم هم در شوک اين حادثه تا به الان قرار دارم چون دختری هم سن خودم بدون هيچ گناهی براحتی بدست اين جنايت کاران به قتل رسد بدون اينکه کسی مورد باز خواست قرار بگيره..

عکس؛ آثار ضرب و شتم بر روی بدن کارگر سنندجی

گزارش یکی از خوانندگان: روز گذشته 28 مرداد در حالی که نیروهای امنیتی در شهرک کردستان سنندج قصد ربودن حسن مصطفائی یکی از چهره های محبوب در میان کارگران را داشتند با دفاع شجاعانه حسن مواجه شدن و آنها نیز به طور وحشیانه ای اور را مورد ضر و شتم قرار دادند در این حال این عمل وحشیانه نیرهای سرکوبگر مورد اعتراض جوانان و اهالی آن محل قرار گرفت و به یاری حسن شتافتند و توانستند حسن را از چنگالشان رها ساخته و از محل دور کنند اعتراض انچنان گسترده شده بود که رژیم برای کنترل فضا دست به ضرب و شتم و ایجاد رعب و وحشت در آن منطقه پرداخت . رژیم جمهوری اسلامی بار دیگر شکست خورد بار دیگر مردم آزادیخواه سنندج نشان دادنند که به آسانی اجازه سرکوب و جنایت را به این نظام منفور که مثل سارقین دست به ربودن شهروندان میزند نخواهند داد .عکسهای از اثار ضرب و شتم حسن مصطفایی توسط نیروهای سرکوبگر ضمیمه است.

دستگيري فعالين كارگري در خوزستان

روز سه‌شنبه 27 مرداد ماه 1388، پژمان رحيمي فعال كارگري، عضو انجمن سايه و عضو كمته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري همراه با محمد اسماعيلوندي از فعالين كارگري در اهواز دستگير شدند.

دروز يکشنبه 25 مرداد ماه، مامورين اداره اطلاعات اهوز با حكم دادستاني به منزل نامبردگان مراجعه كرده و ضمن باز رسي از منازل پژمام رحيمي و محمد اسماعيلوندي، آنها را بازداشت و به اداره اطلاعات اهواز انتقال داده شدند.

تا اين تاريخ – 28/5/ 88 - خانواده نامبردگان از سرنوشت آنان بي اطلاع مي باشند.

ما اعضاي كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري دستگير ي پژمان رحيمي از اعضاي كميته هماهنگي و محمد اسماعيلوندي فعال كارگري را شديدا محكوم كرده و خواستار آزادي فوري نامبردگان مي باشيم.

کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

28/5/1388

www.komitteyehamahangi.com

www.komitteyehamahangi.blogfa.com

______________________________________

جواد اسماعيلي آزاد شد

جواد اسماعيلي كارگر خباز و عضو سنديكاي كارگران خباز سنندج كه در مورخه 16 مرداد ماه دستگير شده بود آزاد شد.

لازم به ذکر است که جواد اسماعيلي به مدت 24 ساعت در اداره اطلاعات سنندج مورد باز جوئی قرار گرفت و بعد از 24 ساعت به قرنطینه زندان مرکزی سنندج انتقال داده شد. روز یکشنبه 25 مرداد ماه با قرار وثيقه 10 ميليون توماني از زندان آزاد شد.

کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

27/5/1388

www.komitteyehamahangi.com

www.komitteyehamahangi.blogfa.com

komite.hamahangi@gmail.com

_______________________________

دو خبر از کارخانجات گیلان

1- شرکت سوسیس و کالباس سازی چم چم گیلان

تعداد 9 نفر از کارگران شرکت کالباس سازی چم چم واقع در شهر صنعتی رشت به دلیل ناتوانی جسمی و فرسودگی ناشی از کار سنگین در شرکت اخراج شدند . این کارگران سالها در بدترین شرایط در همان شرکت مشغول به کار بودند.

2- شرکت دامپروری سفیدرود رشت

کارگران شرکت دامپروری سفیدرود حدود چهار ماه است که حقوق دریافت نکرده اند .

این شرکت یک موسسه بسیار بزرگ کشت و صنعت بوده که دارای واحدهای مختلف مرغداری ، دامپروری ، کشاورزی و شیلاتی هست که طی سالهای اخیر به صورت مزایده در اختیار پیمانکاران مختلف قرار گرفته و با توجه به قدرت زیاد و تبانی با مدیر عامل شرکت ، مزایای پرسنل را در سال 88 به نصف تقلیل داده اند و دراین راستا در سال جاری تا به کنون حدود 4 ماه حقوق و مزایای کارگران را پرداخت ننموده اند و چنانچه اعتراضی از طرف کارگران انجام شود ، تهدید به اخراج و قطع مزایا می شوند. این در حالی است که مدیران رده بالای شرکت دارای حقوق ماهیانه 3 الی 4 میلیون تومانی می باشند و به صورت ثابت آن را دریافت می نمایند .

کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

25/5/1388

www.komitteyehamahangi.com

www.komitteyehamahangi.blogfa.com

komite.hamahangi@gmail.com

____________________________________

گزارش اعتصاب و شرایط کاری کارگران نیروگاه برق سنندج که توسط یکی از کارگران ارسال شده که عین مطلب در ذیل تقدیم می گردد.

نیروگاه گازی روستای قلیان در 5 کیلومتری سنندج واقع شده است.

از شرایط سخت کار در این نیروگاه شروع کنیم که از ساعت 7 صبح آغاز و تا شش و نیم بعداز ظهر کارگران به تلاش خود ادامه می دهند و این در حالی است که سه ساعت از این مدت زمانی که کارگران کار می کنند اضافه کاری است که کارگران اجازه ندارند که صبحانه صرف کنند و فقط به کارگرانی نهارمی دهند که مبلغ 2500 تومان به حساب واریز کرده باشند.

علاوه بر آن باید کارگران روز مزد هزینه لباس و وسایل ایمنی را خود پرداخت کنند. یکی دیگر از مشکلات کارگران دیر کرد در پرداخت دست مزد آنها می باشد که آن هم با حداقل دستمزد 12000 تومان در روز در این شرایط سخت کاری می باشد.

این مشکلات باعث شد که کارگران در یک ماه پیش اقدام به اعتصاب کنند و حدودا 40 نفر در محل کار خود دست به تجمع زدند.

برای احقاق خواست های بر حق خود در روز اعتصاب کارفرما دستور داده بود که از ورود کارگران به محوطه نیروگاه جلوگیری شود این در حالی بود که کارگران همگی کارت ورود و خروج داشتند. اما با پافشاری کارگران سه نفر از آنها بعنوان نماینده توانستند وارد نیروگاه شوند اما با حضور نیرو های حراست این سه نفر مورد حمله قرار می گیرند و متاسفانه پای یکی از انها به نام کیومرث بی باک شکسته می شود و دو نفر دیگر بنام عباس کمالی مراد پوریان و یدالله ، به شدت توسط نیرو های حراست کتک کاری می شوند. بعد از این حادثه کار فرمایان ترسیده و مجبور به عقب نشینی شدند و قول دادند تمام مطالبات کارگران را تامین کنند. اما بعد از مدتی معلوم می شود که این قول ها دروغی پیش نیست.

کارفرما مطالبات کارگران را تامین نکرد. با این شرایط کارگران دو باره روز شنبه مورخه 19/5/88 دست به تجمع زدند و خواستار تحقق مطالبات خود شدند این مطالبات عبارت بود از –تامین امنیت شغلی – بیمه شدن کارگران روز مزد – بر کناری ساعدی ، مسئول تامین و استخدام کارگران روز مزد .

در پایان این اعتصاب کار فرما بجای اینکه مطالبات کارگران را به مورد اجرا در آورد اکثر تحصن کنندگان بدستور آقای طالب رئیس کارگاه اخراج شدند و تنها 10 نفر به نام های جمشید امام قلی - احمد امام قلی - حسین امجدی – یدالله نجفی – حسین نجفی – خالد نجفی – جمال امام قلی و کامبیز نامی به سر کار خود باز گشتند.

انتشار :

کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

دوشنبه۲۶ مرداد ۱۳۸۸

www.komitteyehamahangi.com

www.komitteyehamahangi.blogfa.com

komite.hamahangi@gmail.com

بیانیه شماره6
کانون مدافعان حقوق کارگر
در دو ماه گذشته اعتراضات و مبارزات مردمی آنچنان ابعاد گسترده‌ای داشت که حافظان نظم قدیم برای جلوگیری از گسترش آن دست به اعمالی زدند که آنان را به انزوای بیشتر کشیده و شکاف بیشتری دردرون نیروهای وفادارشان ایجاد کرده است.
روشن شدن ابعاد وحشتناک رفتارهای غیرانسانی با بازداشت‌شدگان در کهریزک و سایر مکان‌هایی که زندانیان را نگهداری می‌کردند، سبب شد که بسیاری از کسانی كه زماني خود از عاملان شكنجه و اعتراف‌گيري بودند، نیز به ابعاد غیرانسانی این رفتارها اعتراف کنند.
در سی سال گذشته همواره چنین رفتارهایی با مخالفان و مردم عادی امری متداول و مورد قبول جناح‌های مختلف بوده است. اما اکنون که چنین رفتارهایی با "خودی‌ها" صورت می گیرد، اعتراضات در درون "خودی‌ها" ابعاد گسترده‌تری می‌یابد.
هم روند با این اعمال، اعتراف گرفتن‌های تحت فشار وشکنجه برای بی‌آبرو کردن یک جناح، یادآوراعترافات به مراتب وسيع‌تر در دهه‌های گذشته است كه مورد تأييد همه‌ی مسوولان بود. این اعترافات در زندان، از طرف بسیاری از عالمان دینی مورد اعتراض قرار گرفته و بی‌ارزش قلمداد شده است! شکی وجود ندارد که چنین اعترافاتی همواره بی‌ارزش بوده و تنها اعتراف‌گیرندگان را روسیاه می‌کند، اما سوال آن است که چرا تا کنون این افراد، اعترافات مخالفان را در دهه های گذشته، بی‌اعتبار اعلام نکرده اند. در گذشته بسیاری از مخالفان به دلیل چنین اعترافاتی به جوخه‌های اعدام سپرده شدند وبسیاری از آنان در همان شرایط سخت بازداشتگاه‌ها مورد انواع آزار و اذیت‌ها قرار گرفته و جان خود را در بدترین شرایط از دست داده‌اند.
روشن شدن ابعاد رفتار غیرانسانی در بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها از آن جهت اهمیت دارد که بتوان جلوي چنین اعمالی را در آینده گرفت و یک نظارت دائمی از طرف نهادهای مردمی بر اعمال پلیس و نیروهای نظامی و امنیتی بوجود آورد و نهادهای سرکوب‌گر را منحل کرده وبه جای آن نهادی با موازین ومعیارهای انسانی جایگزین کرد.

از سوی دیگر در داد گاه‌های نمایشی که برای دستگیر شدگان برگزار شده بود، جنبش کارگری نیز از الطاف دادستان محروم نماند. دادستان با ماموریت سرکوب وخاموش کردن صدای کارگران و زحمتکشان، روحیه ضد کارگری خود را به نمایش گذاشته و بدون ارایه هیچ گونه مدرکی جنبش کارگری را در معرض اتهامات واهی قرارداده است . دراین کیفرخواست چنین آمده است:
" اين جالب است كه افرادي به دلايل مختلف از جمله عقب افتادگي دستمزد خود دست به اعتصاب مي‌زنند اما حواسشان نيست كه موسسات برانداز در آمريكا مانند NED، صندوق مالي و دموكراسي و... به صورت آشكار به موسسات ديگر چندين ميليون دلار پول مي دهند تا به سنديكاهاي كارگري در ايران كمك شود. "(تاکید از ماست)
در واقع با این جملات دادستان سند محکومیت خود را امضاء می‌کند . دادستان نمی‌گوید هنگامی که تحت عنوان اجرای اصل 44 و خصوصی سازی، در صدها کارخانه و محیط کار، کارگران ماه ها بی‌حقوق می‌مانند، اخراج می‌شوند و خانواده‌هایشان با تنگدستی و گرسنگی و محرومیت روبرو می شوند، چرا دادستانی برای شنیدن درخواست به حق کارگران وارد عمل نشده و چرا مسوولانی را بازخواست نکرده است که این آلام غیرقانونی و غیراخلاقی را علیه کارگران شریف کشور بوجود آورده‌اند؟ چرا به جای دفاع از فریاد مظلومیت آنان و دادن فرصت اظهارنظر و اعتراض، ضرب و شتم، دستگیری، زندان ، اخراج آنان و گرسنگی خانواده‌هایشان را نظاره کرده است و اکنون نیز همه‌ی آنان را متهم می‌کند و درخواست حقوق قانونی و به حق کارگران را عامل همکاری با دشمن به حساب می آورد؟ اگر" داوری، داوری، داوری" درکار بود می‌پرسید: آقایان ِمسوولان قضایی که این چنین کیفرخواست صادر می‌کنید، می‌دانید فقر و محرومیت وگرسنگی و شرمساری در برابر خانواده یعنی چه ؟
همچنین ایشان معلوم نمی‌کنند که تقسیم و رد و بدل کردن پول بین نهادهای سرمایه‌داری و ضد کارگری خارجی چه ربطی به کارگران ایران دارد؟ (توجه به نقل قول متن اولین کیفرخواست در بالا)

اکنون مشخص می‌شود که اتهامات واهی به جنبش کارگری که از جانب بعضی محافل در سال گذشته مطرح شد، ریشه در کجا داشته است .
کانون مدافعان حقوق کارگر که به تجربه دریافته بود این اتهامات ریشه در نهادهای امنیتی وسرکوب دارد این مطلب را به دفعات عنوان کرد و اکنون نیز بار دیگر اعلام می‌کند که جنبش کارگری ومردم به پاخواسته ایران ، مطالبات مشروع وحق طلبانه‌ای دارند که مستقلانه آنها را بیان کرده وتنها به نیروی خود، آن را دنبال می‌کنند.
کارگران وزحمتکشان ومردم تحت ستم کتک می‌خورند، شکنجه‌های غیرانسانی را تحمل می‌کنند، کشته‌ها می‌دهند، اما از حرکت مستقلانه و مطالبات به حق خود دست برنمی‌دارند. مقاومت در برابر این خواسته‌ها جزگسترش ابعاد اعتراضات، رسوایی بیشتر وشکست مفتضحانه برای مقاومت‌کنندگان چیزی در برنخواهد داشت.

کانون مدافعان حقوق کارگر28مرداد 88

تهدید کارگران کشتی‌سازی بندرعباس در آستانه سفر رئیس
دولت کودتا

آگوست 19, 2009 jonbeshekhordad
منابع مطلع خبر داده‌اند که در آستانه سفر رئیس دولت کودتا به بندرعباس برای بهره‌برداری از یک کشتی اقیانوس‌پیما، کارگران کشتی‌سازی بندرعباس تهدید شده‌اند که در صورت سر دادن هرگونه شعار سیاسی در زمان حضور احمدی‌نژاد، اخراج خواهند شد.به گزارش موج سبز آزادی، در حالی که فردا پنجشنبه قرار است احمدی‌نژاد به بندرعباس برود تا کشتی موسوم به «ایران- اراک» را به آب بیندازد، منابع نزدیک خبر می‌دهند که این بار احمدی‌نژاد، برخلاف رویه سفرهای قبلی، مسیر فرودگاه تا کشتی‌سازی را با خودرو طی نخواهد کرد و قرار است او را با هلیکوپتر به محل بهره‌برداری از کشتی مذکور ببرند.این منابع همچنین از تهدید کارگران شرکت بحر گسترش مجتمع کشتي سازي و صنايع فرا ساحل ايران خبر می‌دهند و می‌افزایند که کارگران نیز گفته‌اند در حضور احمدی‌نژاد با شعارهای صنفی و رفاهی اعتراض خود را بیان خواهند کرد. به گفته این منابع، از چهار روز قبل هم مسئولان گارد حفاظتی با استفاده از ابزارهای ویژه و سگ‌های محافظ مشغول پاکسازی منطقه هستند!موج سبز آزادی همچنین مطلع شده که برخلاف ادعای مسئولان سازمان گسترش و نوسازی صنایع، همه قطعات این کشتی از خارج از کشور وارد شده و شرکت ایرانی تنها مونتاژ آن را برعهده داشته است. با این حال به گفته مسئولان دولتی، برای ساخت این کشتی نزدیک به 50 میلیارد تومان از بودجه عمومی هزینه شده است.

28مرداد :بهمن احمدی اموئی روزنامه نگار همچنان در سلول انفرادی کانون زنان ايرانی

-دو ماه از بازداشت ژيلا بنی يعقوب روزنامه نگار و سردبيرسايت کانون زنان ايرانی گذشت . بهمن احمدی اموئی روزنامه نگار ، تحليل گر اقتصادی و همسر ژيلا نيز دو ماه در زندان اوين به سر می برد . بهمن احمدی در سلول انفرادی نگهداری می شود و خانواده اش از اين بابت به شدت نگرانند . وضعيت او کاملا بلاتکليف است و مراجعه به دادگاه انقلاب هم برای پی گيری پرونده او تاکنون نتيجه ای نداشته است . و مسوولان هر بار وعده روز ديگری را می دهند . اين دو روزنامه نگار در بند 209 زندان اوين به سر می برند .بهمن احمدی اززمان بازداشت فقط يک بار برادرش را ملاقات کرده است

25مرداد :اعتراض فدراسيون جهانی روزنامه‌نگاران به پلمب دفتر انجمن صنفی
روزنامه‌نگاران ايران

کانون زنان ايرانی: وب‌سايت انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ايران: در پی بسته شدن دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران در تهران توسط ماموران دادستاني، فدراسيون بين المللی روزنامه نگاران روز پنجشنبه آنچه را که "پيام هراس انگيز" عليه رسانه ها در ايران خواند محکوم کرد. "آی اف جی" که در بروکسل مستقر است در بيانيه ای نوشت که بستن انجمن صنفی روزنامه نگاران فقط ساعاتی پس از مراسم سوگند رياست جمهوری محمود احمدی نژاد، "دربردارنده پيامی هراس انگيز درباره نگرش (دولت) اين کشور به آزادی مطبوعات است." آيدان وايت دبير کل اين فدراسيون نوشت: "ايران نبايد مشکلات سياسی اش را به گردن روزنامه نگاران بياندازد." وی که در اين مورد به سفير ايران در اتحاديه اروپا شکايت کرده است افزود: "روزنامه نگاری بايد به عنوان صدايی برای حقوق دموکراتيک مورد حمايت قرار گيرد." به گزارش خبرگزاری فرانسه آقای وايت به علی اصغر خاجي، سفير ايران در اتحاديه اروپا، گفت که تا 42 روزنامه نگار در ايران زندانی هستند که بايد آزاد شوند و انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران که وابسته به "آی اف جی" است نيز بايد اجازه فعاليت آزادانه داشته باشد. آقای وايت اين ديدار را "ملاقاتی دشوار" توصيف کرد زيرا ديپلمات ايرانی "می خواست سرخوردگی خود را از نحوه پوشش (تحولات ايران) توسط رسانه های بين المللی بيان کند. وی گفت که اين نوع پوشش کاملا سياسی و غيرمنصفانه است و حقيقت آنچه در ايران می گذرد را نشان نمی دهد." آقای وايت به فرانس پرس گفت: "من اشاره کردم که ما دقت می کنيم مورد سوءاستفاده سياسی هيچ يک از طرفين قرار نگيريم و اينکه اين اقدام (بستن انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران) را قابل توجيه نمی دانيم." آقای وايت گفت که ماموران دولتی اواخر چهارشنبه به ساختمان اين انجمن رفت و بعد آن را پلمب کرد. وی گفت: "اقدامات دولت (ايران) عليه رسانه ها و روزنامه نگاران اعتبار و منزلت دولت را بيش از پيش در نظر افکار عمومی ايرانيان و جهانيان تضعيف می کند." دفتر اين انجمن به دستور دادستانی تهران پلمب شده است.
مجمع عمومی عادی انجمن صنفی کارگران خبازیهای سقز و حومه برگزارشد
مجمع عمومی عادی انجمن صنفی کارگران خبازیهای سقز و حومه برگزارشدطبق آگهی مورخه ۱۶/۴/۱۳۸۸ مجمع عمومی عادی انجمن صنفی کارگران خبازیهای سقز و حومه در روز چهارشنبه مورخه ۷/۵/۱۳۸۸ راس ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بعد از ظهر در محل کتابخانه عمومی شماره یک واقع در خیابان ساحلی با شرکت اکثریت اعضای انجمن برگزار شد.
ابتدا از طرف حضار شرکت کننده هیئت ریئسه انتخاب شد و بعد از انتخاب هیئت ریئسه مجمع وارد شور شد. کارگران مشکلات عدیدی که در این شرایط گریبانگیر آنان است مورد بعث و بررسی قرار دادند و در نتیجه موارد زیر به تصویب مجمع رسید.
۱– قرائت اساسنامه جدید از طرف ریئس هیئت مدیره.
اساسنامه قرائت شده مورد تصویب حضار قرار گرفت و در این مجمع مصوب شد هر زمان که انجمن توسط هیئت تسویه منحل اعلام گردد کلیه اموال منقول و غیرمنقول آن به یک تشکل کارگری مشابه تحویل داده شود.
۲– گزارش هیئت مدیره و نحوه پیگیری افزایش دستمزد با توجه به گذشت ۵ ماه از سال ۱۳۸۸.
مجمع مصوب کرد که هیئت مدیره برابر ماده ۱۴۲ قانون کار درخواستی تنظیم و آن را به اداره کار محل جهت انعقاد پیمان دسته جمعی ارسال کنند و همچنین تصویب شد که اگراز این طریق پیمان دسته جمعی منعقد نشد هیئت مدیره موظف است فراخوان به تشکیل مجمع عمومی فوق العاده دهند و در آن مجمع تصمیمات لازم اتخاذ خواهد شد.
۳– مجمع مصوب کرد که یک طومار با امضاء و مشخصات کامل کارگران شرکت کننده در مجمع، از مسئولان شهرستانی و استان خواسته شود تا ریئس اداره کار وقت آقای نادر اردلان را به دلیل برخورد غیر انسانی با مراجعین و علی خصوص نماینده کارگران خباز آقای حیدر حسنی عزل کنند در غیر اینصورت هر گونه عواقب بعدی به عهده کسانی خواهد بود که از او دفاع می کنند.
مجمع عمومی در ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه بعداز ظهر به کار خود پایان داد.
قابل ذکر است که انجمن از فرمانداری، شورای شهر، اتحادیه کارفرمایان و اداره کار دعوت به عمل آورده بود تا در این مجمع حضور به هم رسانند، اما جز نماینده اداره کار هیچ کدام از این ارگانها به این مجمع نیامدند.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

فعالین بازداشت شده کارگری در بوکان: جرم ما خواستن یک زندگی انسانی است… مرداد ۱۳۸۸

زحمت‌کشان و کارگران آگاه :همچنان که همه به خوبی واقفیم طبقه کارگر ایران امروزه از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم شده است. زندگی کارگران ایران از وضعیت مرفه و انسانی فرسنگ‌ها فاصله دارد، فقر و تنگدستی و در کنار آن تورم و عقب افتادن دستمزدهای آنان گاهاً تاچندین ماه متوالی رمق کارگران را گرفته است. علاوه بر تمامی این معضلات طبقه کارگر از داشتن حق هرگونه اعتراض به وضعیت موجود خود محروم است و در صورت هر گونه اعتراضی جواب آن را با گلوله یا شلاق و زندان می‌دهند. کارگران ایران علی رغم اینکه در قانون کار ایران آمده است، نمی‌توانند روز جهانی خود را تعطیل نموده و همراه با هم طبقه‌ای‌های خود این روز را جشن بگیرند. آن‌ها سالهاست که حق متشکل شدن در تشکل‌های واقعی خود را ندارند تا جایی که دیگر حتی حرف زدن در مورد این نوع تشکل‌ها مساوی است با زندان و شکنجه.
جرم ما فعالین کارگری بوکان نیز جز این نبود که می‌خواستیم از حق و حقوق خود و هم طبقه‌ای‌هایمان در مقابل این تهاجمات دفاع کنیم. زندگی مان را با احضارهای پیاپی به اطلاعات و دادگاه مختل نموده بودند، آن هم در وضعیتی که برای سیر کردن شکممان ۳۰ روز در ماه برایمان بسیار کم بود، می‌بایست هر از چند گاهی در ادارات مذکور حضور می‌یافتیم و مورد بازجویی قرار می‌گرفتیم. اتهام ما حضور در خانه سید غالب حسینی در تاریخ ۲۸/۱/۱۳۸۸ و عضویت در کمیته هماهنگی اعلام نمودند در کنار آن انگ تبلیغ علیه امنیت نظام را نیز به پرونده ما اضافه کردند. سرانجام به ما ابلاغ شد که باید برای دادگاهی به دادگستری سنندج منتقل شویم چون پرونده مربوط به آنجا می‌باشد اما به جای دادگاه سر از بازداشت‌گاه اطلاعات سنندج درآوردیم. در آنجا نیز به مدت ۸ روز در اطلاعات سنندج مورد بازجویی و آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گرفتیم و در این مدت حتی خانواده‌هایمان از مکان زندانی شدن ما آگاه نبودند و ما نیز از حضور چند روزه آنان در جلوی دادگاه و اطلاعات برای کسب خبر از ما مطلع نبودیم. بعد از این چند روز هم به مدت ۸ روز در قرنطینه زندان مرکزی در وضعیت اسفناکی ما را نگه داشتند تا سرانجام با رای دادگاه سنندج بعد از مدت‌ها سرگردانی و تحمل فشار روحی و روانی با قید وثیقه ۵ میلیون تومانی آزاد شدیم.
به راستی جرم ما کارگران چه بود ؟ غیر از این که خواهان یک زندگی انسانی برای خودمان هستیم. حالا این دیگر تقصیر ما نیست که سر راه این خواسته برحق ما هزاران مانع تراشیده می‌شود و تحمل دولت حاکم بسیار اندک است.
در طول بازداشت ما، اطلاع رسانی دوستان و رفقایمان و نیز تلاش آن‌ها جهت کسب خبر از سرنوشت ما جای بس پررنگی داشت. آن‌ها در آزادی ما سهم به سزایی را ایفا نمودند و ما از همین جا دست تمامی کسانی را که مصرانه و دلسوزانه برای آزادی ما تلاش نموده و آزادی ما فعالین کارگری را به عنوان گامی دیگر در مبارزات خود تلقی نموده و همواره پشتیبان ما بوده‌اند را به گرمی می‌فشاریم و به عزم بلند آن‌ها درود می‌فرستیم
.
کارگران اتحاد اتحاد
پیش به سوی تشکل واقعی کارگران

24مرداد.عفو بين‌الملل خواستار بررسی شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های ايران شد

راديو آلمان سازمان عفو بين‌الملل در بيانيه‌ی مطبوعاتی ۱۵ اوت ۲۰۰۹ خود خواستار آن شد که موضوع شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های ايران، مورد بررسی هر چه زودتر کارشناسان قرار گيرد. ايرنه خان، دبير کل سازمان عفو بين‌الملل روز ۱۵ اوت گفت که از علی خامنه‌ای رهبر مذهبی ايران خواسته است، هر چه سريع‌تر از يک هيئت کارشناسی مستقل بين‌المللی دعوت کند تا به موضوع شکنجه در زندان‌های جمهوری اسلامی رسيدگی کند. ايرنه خان افزود که گزاش‌های واصله از ايران حاکی از آن است که هم مردان و هم زنان در زندان‌های ايران مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و به شيوه‌های ديگر شکنجه شده‌‌اند. به گفته‌ی وي، در مواردی اين شکنجه‌ها به مرگ زندانيان منجر گرديده است. ,افراطي‌ترين شيوه‌های تحقير زندانيان, دبير کل عفو بين‌الملل گفت: ,اشکال بدرفتاري‌های توصيف شده حاکی از آن است که قربانيان به افراطي‌‌ترين شيوه‌ها تحقير شده‌اند و چنانچه اين اتهامات درست باشند، مسئولان بايد بي‌درنگ پاسخگو باشند,. علی لاريجاني، رييس مجلس شورای اسلامي، در تاريخ ۱۲ اوت (۲۱ مرداد) گفت که در تحقيقات مجلس، نشانه‌ای دال بر شکنجه‌ی زندانيان و تجاوز جنسی به آنان ديده نشده است. اين در حالی بود که چند روز پيش از آن، علی خامنه‌ای رهبر مذهبی ايران دستور داده بود بازداشتگاه کهريزک تعطيل شود. فرمانده نيروی انتظامی مي‌گويد، رييس اين بازداشتگاه و چند تن از نگهبانان آن به دليل بدرفتاری با زندانيان اخراج شده‌اند. ايرنه خان خاطر نشان ساخت که اظهارات لاريجانی در تکذيب اين موضوع زمانی معتبر است که جزييات بررسي‌هايی که وی به آن‌ها استناد کرده و نيز استقلال اين بررسي‌ها اعلام شود. خان از لاريجانی خواست جزييات اين رويداد را آشکار کند تا جهان بتواند داوری کند که آيا اين ادعاها معتبر است، يا فقط تلاشی برای رد انتقادها و لاپوشانی حقيقت. مهدی کروبي، يکی از چهار نامزد رياست‌جمهوری در انتخابات ايران، در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی نوشته بود که در زندان‌های جمهوری اسلامی هم به دختران و هم به پسران تجاوز جنسی شده است. وی خواستار رسيدگی فوری به اين مساله شده بود. پس از مرگ محسن روح‌الاميني، فرزند يکی از مشاوران نزديک محسن رضايي، گزارش‌هايی منتشر شد که نشان مي‌داد وی در بازداشتگاه به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. در پی آن، علی خامنه‌اي، رهبر مذهبی ايران دستور داد که بازداشتگاه کهريزک بسته شود. ,تکذيب رسمی کافی نيست, به گفته‌ی ايرنه خان، رهبر مذهبی ايران بايد دست به اقدام بزند، آن هم اقدام فوري، تا به اين دور خشونت و بدرفتاري‌ها پايان داده شود. تکذيب رسمی کافی نيست و آنچه مورد نياز است، تحقيقاتی اساسی برای رسيدگی به اتهاماتی نظير شکنجه، تجاوز جنسی و ديگر بدرفتاري‌ها در زندان‌های جمهوری اسلامی است. دبير کل سازمان عفو بين‌الملل يادآور شده است که اگر هدف جلب اعتماد داخلی و خارجی باشد، رهبر مذهبی ايران بايد هيئتی از کارشناسان مستقل بين‌المللی را به ايران دعوت کند تا به اين اتهامات رسيدگی کنند.





محمود صالحی از رهبران محبوب جنبش کارگری به بيمارستان امام خمينی تهران اعزام شد
همه ی ما اطلاع داريم که محمود صالحی، کارگر مبارز و پيشرو، سالهای زيادی از زندگی خود را بخاطر دفاع از منافع طبقاتی طبقه کارگر، دفاع از آزادی بيان وعقيده، دفاع از حق ايجاد تشکلهای مستقل کارگری و در دفاع از انسانيت در زندان و بازداشتگاه های قرون وسطی جمهوری اسلامی زير شکنجه گذارنده است. زندگی محمود مملو از مبارزه و فداکاری برای رهايی طبقه کارگر و آزادی زنان از يوغ تفکرات ارتجاعی حاکم بر سرنوشت مردم است!
محمود صالحی ارديبهشت ۸۳ بارديگر بخاطر سازماندهی و برگزاری مراسم اول ماه مه سقز همراه با ۵۳ ديگری از کارگران اين شهر دستگير و بعد از چند روز با وثيقه دويست ميليون تومانی از زندان آزاد شد.بعدها طی حکم داده گاه ارتجاعی جمهوری اسلامی به يک سال حکم تعزيری و سه سال حکم تعليقی محکوم شد. خوشبختانه ديگر متهمان پرونده از اتهامات وارده تبرئه شدند. روز دوشنبه ۸۶/۱/۲۰ مامورين جمهوری اسلامی به بهانه ديدار با دادستان و فرماندار سقز جهت گفتگو در مورد برگزاری مراسم اول ماه مه ايشان را به دادگاه برده وهمانجا بازداشت و به سنندج منتقل کردند. ايشان با داشتن يک کليه که آنهم نارسائی داشت در زندان سنندج بيش از پيش رنج برد و باعث تشديد بيماريهايش شد. همچنين عدم برخورداری از مراقبتهای پزشکی لازم و اعتصاب عذای چند باره ، فشارهای روحی و فيزيکی باعث تشديد بيش از پيش بيماريهای ايشان از جمله نارحيتهای ريوی، فشار خون ، نا رسائی تنها کليه باقی مانده اش، نارحتی قلبی اش شده تا جايکه از زمان آزادی اش از زندان تا به امروز مجبور شده مرتبا به دکتر های مختلف مراجعه و بارها وبارها در بيمارستان بستری شود.
امروز وقتی پزشک معالج ايشان در بيمارستان تامين اجتماعی سقز ( جايکه محمود از سه روز پيش در آن بستری بود) از مدوای ريه ايشان در اين بيمارستان نا اميد شد دستور انتقال ايشان را به بيمارستان امام خمينی تهران را صادر کرد. ايشان بعد از ظهر امروز، سه شنبه ۱۳ مرداد ماه، برای معالجه به طرف تهران حرکت کرده است
.
سايت کارگران ايران

23مرداد :طرح بازداشت ميرحسين موسوی و 10 نفر ديگر در شورای عالی امنيت ملی بررسی
شد

نوروز: طرحی به شوراى عالی امنيت ملی پيشنهاد شد تا ميرحسين موسوی و 10 نفر ديگر از سران جبهه اصلاحات که برخی از اعضاى مجمع روحانيون نيز در ميان آنها هستند، بازداشت شوند، اما به دليل عواقب شديد برای کودتاچيان با اجراى آن مخالفت شد. اين طرح که با پشتيبانى محمود احمدى نژاد و به اصرار او تهيه و به شوراى عالى امنيت ملى ارائه شده بود ميرحسين موسوی و 10 نفر ديگر را عاملان ادامه اعتراض ها دانسته و تاکيد کرده است تا اين 11 نفر بازداشت نشوند، اتراض ها به پايان نخواهد رسيد. به گزارش خبرنگار نوروز به نقل از يک مقام آگاه، علاوه بر ميرحسين موسوی از علی اکبر محتشمى پور، مهدی کروبي، محسن الويري، رضا خاتمی و يکى از فرزندان هاشمی و چند نفر ديگر در اين فهرست ديده می شوند. سيد محمدخاتمی در اين فهرست ديده نمى شود و تهيه کنندگان طرح معتقد بودند که نام او به خاطر شهرت بين المللی عواقب وخيمی خواهد داشت. اين طرح وقتى در شورای عالى امنيت ملی مطرح می شود با مخالفت تعدادى از اعضا مواجه مى شود، زيرا به نظر آنان اجرای اين طرح عواقب غير قابل کنترلی خواهد داشت که اصل نظام را با خطر سقوط رو به رو خواهد کرد. اين گزارش می افزايد: احمدى نژاد و تعدادی ديگر روى طرح اصرار می کنند، اما پس از اين که طرح به اطلاع مقامات ارشد نظام می رسد، آن ها نيز نظر منتقدان را تاييد کرده و به صورت تلويحی به اين نکته تاکيد مى کنند که بازداشت ميرحسين نظام را به سقوط مى کشاند

22مرداد :وزارت خارجه آلمان سفير ايران را احضار کرد

ايلنا: سخنگوی وزارت خارجه آلمان گفت که تمامی کشورهای عضو اتحاديه اروپا توافق کرده‌اند که سفرای جمهوری اسلامی ايران را برای ادای توضيحات احضار کنند. مقام‌های برلين طی اقدامی مداخله‌جويانه برای اعتراض نسبت به بازداشت معترضان سياسي، سفير ايران در آلمان را احضار کردند. به گزارش ايلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، ,آندرياس پشکه,، سخنگوی ,فرانک والتر اشتاينماير,، وزير خارجه آلمان گفت: ,در توافق با ساير شرکای اروپايي، سفير ايران را احضار کرديم تا بار ديگر نگرانی خود را اعلام و بر لزوم آزادی فوری افرادی که در جريان اعتراضات اخير ايران دستگير شده‌اند، تاکيد کنيم., پشکه افزود که در اين ديدار درباره پرونده ,کلوتيلد ريس,، شهروند فرانسوی که به اتهام جاسوسی در ايران بازداشت شده است نيز گفت‌وگو شد. سخنگوی وزارت خارجه آلمان همچنين گفت که تمامی کشورهای عضو اتحاديه اروپا توافق کرده‌اند که سفرای جمهوری اسلامی ايران را برای ادای توضيحات احضار کنند.

21مرداد :تحصن کارگران هفت تپه

کانون مدافعان حقوق کارگر: کارگران هفت تپه روز جمعه 16 مرداد ماه در محل کارخانه دست به تحصن زدند. اين تحصن با صدای سوت کارگران آغاز گرديد. هنگامی که نمايندگان شورای فرمايشی خواستند در مساله دخالت کنند کارگران با گفتن اينکه چه کسی به شما رای داده و شما را انتخاب کرده که حالا می خواهيد مداخله کنيد، اجازه ی مداخله را به آنها نداده اند. شعارهايی نيز عليه مسوول کارت زنی داده شد. خواسته های گارگران در اين اعتراض به شرح زير است: 1- اجرا شدن طرح طبقه بندی مشاغل و افزايش دستمزدها و حقوق ها 2- حل شدن مساله اضافه کار(مشکلاتی در نحوه و ميزان پرداخت دستمزد اضافه کاری ها برای کارگران وجود دارد) 3- زدن کارت ورود و خروج. اين مساله روال عادی اين واحد توليدی نبوده است و اکنون که اين طرح اجرا می شود برای کارگران مشکلاتی پيش آمده است. از جمله اينکه روزهای جمعه در ماه هايی از سال که فصل برداشت نيست، کارگران تا ساعت ده در کارخانه حاضر بوده و سپس به منازل خود برميگشتند اما با اجرای اين طرح مجبورند روزهای جمعه هم تا پايان ساعت اداری در محل کار خود باقی بمانند. در نتيجه از تنها فرصت برای بودن با خانواده هايشان محروم می شوند. 4- جلوگيری از اخراج کارگران موقت. اين کارگران با تلاش سنديکا قرار بود رسمی شوند اما اکنون به دستور مقامات بالاتر تهديد به اخراج شده اند.

پاسخ سنديکای کارگران شرکت واحد به ادعانامه دادستانی سنديکااز زمان بازگشايى ..در مبارزه اش برای بی حقوقی وبى عدالت، استقلالش را حفظ کرده، و مقهور پرونده سازی هيچ نهادی نشده است 19 مرداد 1388
http://www.syndicavahed.net/index.php?option=com_content&task=view&id=199&Itemid=10جوابى مختصر به ادعانامه دادستانى تهران در مورد سنديكاى كارگران شركت واحد در يازدهم مرداد 1388 دادستان تهران كيفر خواستى را در خصوص حوادث پس از انتخابات و دستگير شدگان اخير قرائت کرد که در آن به سنديکای كارگران شركت واحد نيز اشاره شده است. سنديکاى كارگران شركت واحد وظيفه خود ميداند که به اعضايش و جنبش کارگری در رابطه با اين مسائل توضيح دهد چرا که منصور اسالو در زندان ميباشد و پرونده سازی برای سنديکا يعنی پرونده سازی برای ديگر نهادهای جنبش کارگری . در بند 4 كيفر خواست دادستانى اين گونه ذكر شده است �4- زيرمجموعه كارگري؛ اگر به ياد داشته باشيد در سال هاى گذشته سنديكاى اتوبوسرانى اعتصابى را ايجاد كرده بود كه رهبرى آن را فردى به نام منصور اُسانلّو برعهده داشت. اين جالب است كه افرادى به دلايل مختلف از جمله عقب افتادگى دستمزد خود دست به اعتصاب مى زنند اما حواسشان نيست كه موسسات برانداز در آمريكا مانند NED، صندوق مالى و دموكراسى و ... به صورت آشكار به موسسات ديگر چندين ميليون دلار پول مى دهند تا به سنديكاهاى كارگرى در ايران كمك شود. تمامى اسناد اين كمك ها در وب سايت سازمان NED موجود است. علت دسترسى آسان به اين اسناد را مى توان تظاهرسازى دانست. خيلى از افراد معتقدند كه اينها چون مخفى كارى انجام نمى دهند پس به دنبال مطلب و مسأله خاصى نيستند.� ما نميدانيم که اين بخش را چه کسانی تنظيم کرده‌اند ولی محرز است که اين نوشته تنظيم اش بدور از شناخت از سنديکا و شخص اسالو است.نويسندگان اين كيفر خواست در بخشهايى در خارج هستند و سعی کرده‌اند که درايت اشان را در عرصه بين‌المللی نشان دهند و بيشتر در جهت مرعوب کردن بوده برای ترساندن جنبش کارگري، ما به چند مورد اين كيفر خواست كه که بي‌اساس است ميپردازيم: يک: اسم آقای اسالو را اسانلو نوشته حتی اسم واقعی ايشان را نميدانسته اند. دو: اعتصاب سنديکا را به عقب افتادگی دستمزد نسبت داده اند در صورتی که آن اعتصاب در رابطه با عقب افتادگی دستمزد نبود سه: ارتباط سنديکا با NED وديگر موسسات در کجای اين قضيه بوده است. چهار: طبق گفته خودشان کليه اسنادNED در سايت اش قابل دسترسی است چرا همانطوری که در ديگر بندهاى آن كيفر خواست به ذکر مبلغ و ارتباط پرداخته شده از سنديکا هم به همان نسبت شفافيت داده ميشد و خودشان بهتر از هر کسی گفته‌اند که سنديکا مخفی کاری انجام نميدهد. سنديکا تشکلی مستقل و کاملا صنفی است و برای ايجاد شرايط بهتر و اگاهی کارگران بوجود امده و به هيچ گروه و حزب و حتی دولت و کارفرمايى وابسته و زير سلطه نيست و هيج خط و ربطی هم نميگيرد -سندکا تشکلی بين المللی ميباشد و هر گاه در هر نقطه جهان در مورد هر تشکل کارگری بيعدالتی شود سنديکاهای دنيا از يکديگر حمايت ميکنند و همانطور که شاهد بوديد در مورد سنديکای شرکت واحد هم اين حمايتها شد سنديكاى كارگران شركت واحد بعد از ثابت شدن بى كفايتى شوراهاى اسلامى كار توسط گروهى از كارگران حق خواه بنا شد و در اين راه توانست با عزمى راسخ حقوق معوقه كارگران را زنده كنند اما به خاطر اين چنين قضاوت هاى نابه جا ،گروهى از اين كارگران ازادى خواه و حق طلب بعد از گذشت چند سال همچنان در راه رسيدن به حقشان با بى عدالتى و محروميت از حقوق اجتماعى مواجه هستند. و دو نفر از اعضاى اين سنديكا همچنان در زندان به سر مى برند سنديکاى كارگران شركت واحد از زمان بازگشايى با روحيه آهنين به فعاليتش ادامه داده و بر اصل ضديت خود با استعمار، استکبار و استبداد پا فشاری کرده و در مبارزه اش برای بی حقوقی وبى عدالت، استقلالش را حفظ کرده، و مقهور پرونده سازی هيچ نهادی نشده است و در راه رسيدن به خواسته‌هايش از هر نوع ابزاری که اعضايش صحيح بدانند استفاده خواهد کرد و در اين راه جنبش کارگری همانند هميشه از اين عمل سربلند بيرون خواهد آمد و نيازی به فعاليتهای مخملی نميبيند. جنبش کارگری ايران ساليان گذشته به عنوان محافل ضد کارگری معرفى شد و در سال گذشته به اين هم بسنده نکرده و در وحشت از گسترش جنبش مستقل کارگری وايجاد وحدت وهمدلی بيشتر در ميان کارگران وفعالين کارگری سعی کردند با اتهام زني‌های بي‌سند و مدرک و تخريب چهره‌های فعال کارگری به اهداف خود برسند. اما هوشياری فعالان کارگری در بي‌اعتنايی به اين جو مسموم توطئه ی آنان راخنثی کرد. وحال ما شاهد هستيم که اين امر از دست عواملشان بيرون آمده و خود دستگاه قضايی ميخواهد اين کار را انجام دهد که مثل سابق جنبش کارگری در مقابل اين اتهامات خواهد ايستاد و خواهان آزادی فعالينش خواهد شد. سنديكاى كارگران شركت واحد اتوبوسرانى تهران و حومه

19مرداد.احضار دو فعال کارگری شرکت نيشکر هفت تپه

خبرگزاری هرانا : علی نجاتی و رحيم بسحاقی از فعالين کارگری و اعضای سنديکای کارگران نيشکر هفت تپه به دادگاه انقلاب اسلامی شهرهای دزفول و شوش احضار شدند. علی نجاتی از فعالين کارگری که سابقه چندين بازداشت به دليل فعاليت های صنفی خود را دارد، بار ديگر به دادگاه انقلاب اسلامی شهر اهواز احضار شده است. اين فعال کارگری بايد روز 27 خرداد در شعبه مورد نظر حاضر باشد. در برگ احضاريه در خصوص مورد اتهامی توضيحی داده نشده است. لازم به ذکر است وی در اسفند ماه 1387 به اتهام تبليغ عليه نظام و اغتشاش در کارخانه بازداشت شده بود. در همين رابطه و پس از پيگيريهای مستمر در تاريخ 22 تير 1388 بازگشت به کار به وی ابلاغ شد. هم‌چنين در موردی ديگر رحيم بسحاقی يکی ديگر از فعالين کارگری هفت تپه در تاريخ 27 خرداد به دادگاه انقلاب شوش احضار شده است. دليل احضار وی شکايت مديران کارخانه‌ى نيشکر هفت تپه از اين فعال کارگری عنوان شده است.

19مرداد: تجمع اعتراضی خانواده ها و ليست جديدی از دستگير شدگان

بنابه گزارشات رسيده ،خانواده های دستگير شدگان قيام مردم ايران صبح امروز در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوين دست به تجمع اعتراضی زدند و خواستار اطلاع يافتن وآزادی عزيزانشان شدند. روز دوشنبه 19 مرداد ماه بيش از 100 نفر از خانواده هاى بازداشت شده ها در مقابل دادگاه انقلاب تجمع كردند.عده اى از خانواده ها منتظر تاييد نام عزيزشان توسط دادگاه انقلاب بودند تا مطمئن شوند عزيزشان در بين بازداشت شده هاست. اگرچه بعد از تاييد دادگاه انقلاب نگرانى از وضعيت سلامتى عزيزانشان و اينكه آيا آنها را زنده تحويل مى گيرند همچنان وجود دارد.عده اى نيز منتظر اعلام اسامى افرادى بودند كه قرار كفالت و وثيقه براى آنها تعيين شده. اما در بين اين خانواده ها هنوز پدران و مادرانى نگران به چشم مى خورند كه در اين مدت 2 ماه هيچ گونه خبرى از وضعيت فرزندانشان ندارند و نمى دانند آيا زنده هستند يا نه .پدرى 62 ساله با گريه مى گفت از 30 خرداد هيچ گونه اطلاعى از پسر27 ساله خود ندارد و در اين مدت به زندان اوين ، دادگاه انقلاب ،‌پزشكى قانونى ،‌مراجعه كرده اما هيچ گونه خبرى ازپسرش بدست نياورده و مسئولين دادگاه انقلاب و زندان اوين و قوه قضاييه در اين مدت هيچ گونه رسيدگى نكرده اند. اين پدر در حاليكه به شدت نگران وضعيت فرزندش بود در بين صحبت هايش خامنه اى را نفرين مى كرد و دائم او را لعنت مى كرد مى گفت خامنه اى جنايتكار پستى است كه دستور قتل آنها را صادر كرده مطمئنم پسرم را سالم و زنده تحويل نمى گيرم اما اين خامنه اى اينقدر پست است كه حتى اجازه تحويل جنازه ها را نمى دهد. اكثر خانوادها كه صحبت اين پدر 62 ساله را مى شنيدند همراه با او خامنه اى و احمدى نژاد را نفرين مى كردند و در جنايتكار بودن خامنه اى ترديدى نداشتند. در مقابل زندان اوين نيز حدود 60 نفر از خانواده ها در گرما به انتظار تاييد اسامى عزيزانشان و ملاقات با آنها ايستاده بودند.اما همانند روزهاى قبل نه تنها كسى جوابگوى آنها نيست بلكه مامورين در مقابل زندان اوين آنها را تهديد مى كردند كه اگر بيشتر بايستند آنها نيز بازداشت مى شوند. خانواده ها در مقابل آنها مى ايستادند و مى گفتند فرزندانمان را كه گرفته ايد ما را هم بگيريد شما كه از گرفتن مردم ابايى نداريد. از طرفی ديگر هر روز بر ليست اسامی دستگير شدگان افزوده می شود ولی رژيم برای مخفی نگه داشتن و تحت فشار قرار دادن خانواده ها و شکنجه کردن زندانيان بی دفاع از انتشار آمار دستگير شدگان و اسامی آنها خوداری می کنند. در زير اسامی تعدادی از دستگير شدگان اخير جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم منتشر می گردد. 1- محمد ميرزايى 26 ساله شغل ازاد چهارشنبه 14 مرداد در حوالى بهارستان بازداشت و مكان نگهدارى وى نامشخص 2- احمدرضا كابلى37 ساله شغل ازاد و متاهل چهارشنبه 14 مرداد در خيابان سيروس بازداشت و به اوين منتقل شده 3- سينا مولايى 21 ساله ديپلم چهارشنبه 14 مرداد در حوالى بهارستان بازداشت و به كلانترى 160 منتقل و اكنون مكان نگهدارى وى نامشخص 4- فرهاد آقاجانى 23 ساله دانشجوى حسابدارى چهارشنبه 14 مرداد جلوى درب مترو سعدى بازداشت و به اوين منتقل شده 5- عليرضا كاشانى 25 ساله دانشجوى عمران چهارشنبه 14 مرداد در بهارستان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت و به كلانترى 160 و سپس به اوين منتقل شده 6- آرمان كيانى 27 ساله چهارشنبه 14 مرداد حوالى بهارستان بازداشت و به اوين منتقل شده 7- كاظم معصومى 31 ساله تكنسين آزمايشگاه دوشنبه 12 مرداد در ولى عصر بازداشت و مكان نگهدارى وى نامشخص 8- هادى جمشيدى مباركه 26 ساله دوشنبه 12 مرداد در ونك بازداشت و مكان نگهدارى وى نامشخص 9- بهروز جليلوند 25 ساله فوق ديپلم عمران دوشنبه 12 مرداد در ولى عصر بازداشت و به اوين منتقل شده 10- افشين صادقى 20 ساله دانشجوى علوم اجتماعى دوشنبه 12 مرداد در ونك بازداشت و مكان نگهدارى وى نامشخص 12- محمد حسين آذرى 28 ساله ليسانس حقوق پنجشنبه 8 مرداد در هفت تير بازداشت و به كلانترى 148 منتقل و سپس به بند 240 اوين منتقل شده 13- امين حسينى هاشم آبادى 27 ساله فوق ليسانس حسابدارى پنجشنبه 8 مرداد در تخت طاووس بازداشت و به اوين منتقل شده 14- پيمان احمدى 20 ساله دانشجو پنجشنبه 8 مرداد بازداشت و به اوين منتقل شده 15- حامد عباسى 29 ساله ليسانس زبان پنجشنبه 8 مرداد در وتخت طاووس بازداشت و به اوين منتقل شده 16- كيوان ابراهيم زاده 30 ساله ليسانس فيزيك پنجشنبه 8 مرداد حوالى مصلى توسط نيروهاى بسيج بازداشت و به اوين منتقل شده 17- مهدى سالكى پور جمعه 26 تير بازداشت و به اوين منتقل شده 18- امير ناظريان 22 ساله جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده 19- امير عباس زاده 23 ساله ليسانس مديريت جمعه 26 خرداد در انقلاب مورد ضرب و شتم لباس شخصى ها قرار گرفته و بازداشت و به كلانترى 148 منتقل و سپس به اوين منتقل شده 20- منصور خورشيدى 28 ساله فوق ديپلم برق پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده 21- حسن غفارى 24 ساله ليسانس جامعه شناسى پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده 22- يوسف كرمى 29 ساله شغل آزاد پنجشنه 18 تير در ولى عصر بازداشت و به اوين منتقل شده 23- كامران تقى پور 29 ساله ليسانس كامپيوتر پنجشنبه 18 تير در امير اباد بازداشت و به اوين منتقل شده در پی بر ملا شدن جنايتهای هولناک ضد بشری در اردوگاه مرگ کهريزک و افشای نام مجريان اين جنايت که در راس آن احمدرضا رادان و با دستورات قضائی سعيد مرتضوی جنايتکار عليه بشريت به اين نقاط انتقال داده می شدند و زندانيان بی دفاع در زير شکنجه های ضد بشری به قتل می رسيدند. هر دو ارگان انتظامی و قضائی زير نظر ولی فقيه رژيم علی خامنه ای عمل می کند .پس از افشا شدن جناياتهای هولناک، خامنه ای شتاب زده شخصا دستور بستن آن را تحت عنوان غير استاندارد بودن داد تا آثار جرم محو و دامنگير آنها نشود. دستگاه تبليغاتی رژيم از چند روز پيش از دادستان کل کشور تا ارکانهای ديگر سعی در فريب افکار عمومی دارند و قصد دارد اين جنايت را در حد احمدی مقدم و زندان کهريزک حفظ کنند. در حالی که جنايتهای ضد بشری محدود به اردوگاه مرگ کهريزک نمی شود. جنايتها که بطور سيستماتيک و مستمر در بند 209 ،240، 241 زير زمين بند 7 زندان اوين ، زير زمين وزارت کشور، زندان گوهردشت کرج،آگاهی شاپور تهران که اعمال ضد بشری در آنجا بدون ذره ای وقفه ادامه دارد،کلانتری 148،بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران، ستاد پيگيری وزارت اطلاعات ،زندان قزل حصار ،بند الف �ط اصفهان و صدها محل ديگر که در کشور بدون لحظه ای وقفه شکنجه و قتل ادامه دارد.برای روشن شدن حقايق، لازم است که يک هيئت تحقيق بين المللی جهت تحقيق و بررسی جنايتهای انجام شده و مشخص کردن آمرين و عاملين آن تشکيل و اعزام شود. فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران،جنايتهای ضد بشری مانند قتل زير شکنجه های وحشيانه،شکنجه های سيستماتيک ،بی اطلاع نگه داشتن خانواده ها از وضعيت و شرايط عزيزانشان ، پرونده سازی دروغين ،گرفتن اعترافات تلويزيونی در زير شکنجه و ادامه بازداشت زندانيان سياسی را محکوم می کند ، از مراجع بين المللی برای رسيدگی به جنايتهای ضد بشری خواستار ارسال پرونده نقض حقوق بشر اين رژيم به شورای امنيت سازمان ملل متحد است. فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 19 مرداد 1388 برابر با 10 اگوست 2008 گزارش فوق به سازمانهای زير ارسال گرديد: دفتر دبيرکل سازمان ملل کميساريای عالی حقوق بشر کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا سازمان عفو بين الملل سازمان ديدبان حقوق بشر


کروبی به هاشمی: شایعه تجاوز جنسی در زندانها را پیگیری کنید

پسر آقای کروبی می گوید آقای هاشمی بعد از دوازده روز جوابی به نامه پدرش نداده است
مهدی کروبی، از نامزدهای معترض به نتایج انتخابات در ایران، در نامه ای به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان، از او خواسته درباره شایعاتی که درباره تجاوز به دختران و پسران در بازداشتگاه ها پخش شده است، تحقیق کند.
این نامه که در وب سایت رسمی حزب اعتماد ملی منتشر شده، تاریخ ۷ مرداد یعنی ۱۲ روز پیش را دارد و پسر آقای کروبی در توضیح آن نوشته است که پدرش این نامه را ده روز بعد از فرستادن خصوصی برای آقای هاشمی و در حالی که جوابی از او نگرفته است، برای عموم منتشر می کند.
آقای کروبی در نامه خود خطاب به آقای هاشمی می نویسد: "عده‌ای از افراد بازداشت‌شده مطرح نموده‌اند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده‌اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده‌اند به طوری‌که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده‌اند و در کنج خانه‌های خود خزیده‌اند."
آقای کروبی گفته است اگر "این رفتارهای شناعت آمیز" را "به طور متواتر از افراد مختلف که در روزهای اخیر آزاد شده اند" نشنیده بود، باورشان برایش سخت بود.
آقای کروبی از رئیس مجلس خبرگان رهبری خواسته است این موضوع را "به صورتی که صلاح می داند" با آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، در میان بگذارد و نیز هیاتی برای بررسی این مساله تشکیل دهد. آقای کروبی اعلام آمادگی کرده است که مسئولیت تحقیق و بررسی جهت تعیین صحت و سقم این اخبار را برعهده گیرد.
مهدی کروبی در نامه خود از منابع خبری خود نام نبرده، اما نوشته است: "افرادی این مطالب را به من گفته‌اند که دارای پست‌های حساس در این کشور بوده‌اند. نیروهای نام و نشان داری که تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بوده‌اند. این افراد اظهار داشته‌اند اتفاقی در زندان‌ها رخ داده است که چنانچه حتی اگر یک مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعه‌ای است برای جمهوری اسلامی."
افرادی این مطالب را به من گفته‌اند که دارای پست‌های حساس در این کشور بوده‌اند. نیروهای نام و نشان داری که تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بوده‌اند.
مهدی کروبی
آقای کروبی گفته است که گمان نمی کند کسانی که در ۱۵ سال مبارزه با حکومت پهلوی (از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷) در زندان بوده اند، از جمله خود او و آقای هاشمی، چنین چیزهایی را "دیده یا شنیده باشند".
مهدی کروبی در بخش دیگری از نامه خود به "حوادث تلخ" دیگری که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران رخ داد اشاره کرده است: "از دستگیری‌های بی‌حساب و کتاب، از ضرب و شتم و وارد کردن جراحات تا شهادت فرزندان این کشور، از حمله به خانه‌های مردم تا فاجعه خونین کوی دانشگاه و برخوردهای خشن و وحشت‌انگیز حتی با خانم‌ها در سطح خیابان‌های شهر، که تاکنون سابقه نداشته است ... از برخوردهای خشن و بی‌محابا، بر سر مردم باتوم را خرد کردن، آنچنان که بعد از گذشت قریب به ۴۰ روز همچنان اوضاعشان غیرعادی است و عوارض آن روی بدنشان قابل مشاهده است. هتاکی و ابراز دشنام و فحاشی رکیک به افراد و نثار نوامیس بازداشت‌شدگان و مردمی که برای نماز جمعه آمده بودند."
آقای کروبی در پایان نامه خود تاکید کرده که فقط دو نسخه از این نامه تهیه کرده که یکی مهر و موم شده برای آقای هاشمی ارسال و دیگری نزد خود او نگه داشته شده است. اما به گفته پسر آقای کروبی، با توجه به این که آقای هاشمی هنوز هیچ واکنشی به این نامه نشان نداده، پدرش تصمیم به انتشار عمومی آن گرفته است
شنبه 08 اوت 2009 - 17 مرداد 1388

دو هنرپیشه ایرانی از بریتانیا تقاضای پناهندگی کردند

اشکان کوشانژاد و نرگس شقاقی بر روی فرش قرمز جشنواره کن
دو هنرپیشه و نوازنده جوان ایرانی، که در فیلم "کسی از گربه های ایرونی خبر نداره" ساخته بهمن قبادی بازی کرده بودند، از کشور بریتانیا تقاضای پناهندگی کرده اند.
اشکان کوشانژاد 24 ساله و نگار شقاقی، دوست دختر 23 ساله او، برای نمایش این فیلم در جشنواره فیلم کن به همراه بهمن قبادی از ایران خارج شدند.
فیلم "کسی از گربه های ایرونی خبر نداره" درباره وضعیت گروه های موسیقی زیرزمینی در تهران است که آقای کوشانژاد و خانم شقاقی نقش های اصلی این فیلم را بازی می کردند.
این دو نفر ادعا کرده اند نیروهای امنیتی در ایران، یکی دیگر از اعضای گروه موسیقی شان را که در بریتانیا همراه آنها بوده، بعد از بازگشت به تهران دستگیر کرده اند و به همین دلیل اگر آنها به ایران برگردند، جانشان در خطر خواهد بود.
فیلم "کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره" ساخته بهمن قبادی،کارگردان ایرانی جایزه ویژه بخش "نوعی نگاه" را در شصت و دومین دوره فستیوال بین‌المللی کن برنده شد. این فیلم از راه‌های "غیررسمی" به جشنواره عرضه شده بود.
فیلم سینمایی "کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره" داستانی مستندگونه دارد و به دردسرهای گروه‌های فعال در "موسیقی زیرزمینی" در ایران می‌پردازد. در فیلم دختر و پسر جوانی برای تشکیل یک گروه موسیقی زیرزمینی، اجرای کارهای خود، خروج از کشور به قصد برگزاری کنسرت، به هر دری می‌زنند اما سرانجام به خاطر موانع فراوان شکست می‌خورند.
در فیلم غیر از یک هنرپیشه حرفه‌ای، یعنی حامد بهداد بازیگر سینما و تلویزیون، سایر بازیگران از جمله اشکان کوشانژاد و نگار شقاقی، غیرحرفه‌ای هستند و در واقع ایفاگر نقش واقعی خود هستند
.



دوباره می سازمت وطن



اگرچه باخشت جان خويش



ستون به سقف تو می زنم



اگرچه با استخوان خويش



اگرچه صدساله مرده ام



به گور خود خواهم ايستاد



که برکنم قلب اهرمن



به نعره انچنان خويش


18مرداد :بيانيه اعتراضی انجمن صنفی روزنامه نگاران

انجمن صنفی روزنامه نگاران با صدور بيانيه ای به پلمپ دفتر اين انجمن اعتراض کرد . در اين بيانيه آمده است : فعاليت انجمن صنفى روزنامه‌نگاران ايران، در چارچوب مفاد قانون كار و اساسنامه مورد عمل ، قانونى بوده و هيچگونه خدشه‌اى بر جايگاه قانونى اين نهاد فراگير صنفى از منظر حقوقى وارد نيست و تا كنون نيز هيچ يك از مراجع ذيصلاح در خصوص منع فعاليت انجمن اظهار نظرى نكرده‌اند. انجمن صنفى روزنامه‌نگاران ايران به عنوان تنها تشكل فراگير مطبوعاتى در ايران و عضو ايرانى فدراسيون بين المللى روزنامه‌نگاران(IFJ) و يگانه سنديكاى كارگرى به رسميت شناخته شده از سوى سازمان بين المللى كار(ILO)، كه در دپارتمان NGOهاى سازمان ملل متحد نيز به ثبت رسيده‌ است، ضمن تقبيح اين اقدام غيرمعمول و غيرقانوني، از تمامى مراجع داراى صلاحيت انتظار دارد تا به سرعت نسبت به فك پلمب،‌از ساختمان انجمن اقدام كرده و امكان خدمت رسانى دوباره اين تشكل غير دولتى را به حدود 4 هزار روزنامه‌نگار عضو خود، فراهم كنند.هيات مديره همچنين تاكيد مي‌كند فعاليت انجمن صنفى روزنامه‌نگاران ايران متوقف نشده و كماكان ادامه خواهد يافت. چگونگى فعاليت‌ها از طرق معمول و رسانه‌هاى گروهى به اطلاع اعضاى محترم خواهد رسيد.

پنج شنبه 06 اوت 2009 - 15 مرداد 1388

اتحادیه اروپا: به احمدی‌نژاد تبریک نخواهیم گفت

کارل بیلت از "لزوم بکارگیری دیپلماسی سرسختانه" مقابل ایران سخن به میان آورده بود
یک سخنگوی اتحادیه اروپا اعلام کرد این اتحادیه به محمود احمدی نژاد به خاطر پیروزی در انتخابات "بحث برانگیز" اخیر تبریک نگفته است و قصد انجام چنین کاری را نیز ندارد.
این مسئله در حالی از سوی آمکادئو آلتافاج تاردیو، سخنگوی اتحادیه اروپا در گفتگو با خبرنگاران در بروکسل اعلام شد که ارسال پیام تبریک از سوی اتحادیه اروپا به رهبران تازه انتخاب شده، مرسوم بوده و همواره انجام شده است.
اما برخورد شدید از سوی نیروهای امنیتی ایران با معترضان به نتیجه انتخابات که به گفته مقام های ایرانی بیش از 26 کشته بر جای گذاشته و به دستگیری با صدها نفر دیگر منجر شد، باعث اتخاذ موضع اخیر اتحادیه اروپا گردید.
محمود احمدی نژاد در مراسم تحلیف خود، تبریگ نگفتن کشورهای مختلف را معادل "بی احترامی به رای و اداره ملت ها" دانست و گفت "کسی منتظر تبریک شما نیست و ملت ایران نه برای اخم ها و تشرهای شما ارزشی قائل است و نه برای تبریک های شما ارزشی قائل خواهد بود."
اظهارات سخنگوی اتحادیه اروپا کمتر از یک روز پس از آن منتشر شد که کارل بیلت، وزیر خارجه سوئد که کشورش ریاست ادواری اتحادیه اروپا را در اختیار دارد در وبلاگ شخصی خود خشونت های رخ داده علیه معترضان به نتایج انتخابات در ایران را "به صراحت محکوم کرد."
اظهارنظر سخنگوی اتحادیه اروپا با وجود آن انجام شده که برخی سفرای کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله فرانسه، بریتانیا، و سوئد در مراسم تحلیف محمود احمدی نژاد حضور داشتند اما نماینده ای از سوی کمیسیون اتحادیه اروپا در این مراسم حاضر نبود.
آقای بلیت در اشاره به حضور سفرای برخی کشورها در مراسم تحلیف نوشت: "سفرای ما، همانطور که مرسوم است نظاره گر مراسم تحلیف بودند. دیپلمات های حاضر در یک کشور همیشه پیام آوران بهتری از آنها که در آن کشور نیستند بوده اند."
وزیر خارجه سوئد نوشت روابط با تهران قطع نشده زیرا اتحادیه اروپا همچنان از مذاکره درباره برنامه هسته ای ایران استقبال می کند.
موضع اتحادیه اروپا در تبریک نگفتن به محمود احمدی نژاد، موضعی همگام با آمریکا محسوب می شود.
بریتانیا و فرانسه هم حاضر به ارسال پیام تبریک جداگانه ای برای محمود احمدی نژاد نشدند و دفتر وزارت خارجه بریتانیا هم از "لزوم بکارگیری دیپلماسی سرسختانه" در مقابل ایران سخن به میان آورده است.
ایران دوباره به خاطر اجرای حکم اعدام محکوم شد

شمار اعدام های صورت گرفته در ایران در سال جاری میلادی از 203 نفر فراتر رفت
اظهارات سخنگوی اتحادیه اروپا پس از آن مطرح شد که این اتحادیه در بیانیه ای اقدام اخیر ایران در اعدام دستجمعی 24 نفر را محکوم کرد.
ریاست اتحادیه اروپا در این بیانیه اعلام کرد این اتحادیه "از استفاده گسترده از مجازات اعدام در ایران، شامل اعدام های دستجمعی مکرر در طی یک ماه گذشته نگران است."
24 نفری که مورد اشاره اتحادیه اروپا قرار گرفتند، روز چهارشنبه پنج اوت (14 مرداد) در زندان رجایی شهر کرج به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام شدند.
اتحادیه اروپا یک ماه قبل، در روز ششم ژوئیه نیز ایران را به دلیل انجام مجموعه ای از اعدام ها که آخرین آن در روزهای اخیر انجام شد، محکوم کرد.
محکومیت روز ششم ژوئیه به دلیل اعدام دستجمعی 20 نفر با اتهام مشابه و در همان زندان ابراز شد.
اتحادیه اروپا در بیانیه اخیر خود بار دیگر از ایران خواسته "بطور کامل مجازات مرگ را منسوخ نمایند و تا پیش از آن نیز انجام اعدام‌ها را به تعویق بیندازند."
پس از صدور بیانیه ششم ژوئیه تا کنون، 15 نفر از کسانی که ایران مدعی است از اعضاء گروه جندالله بوده اند و همچنین حداقل 3 فرد دیگر به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام شده اند.
به این ترتیب به نظر می رسد با احتساب 24 نفر اعدام شده در روز پنج اوت، شمار اعدام شدگان در ایران در سال جاری میلادی از مرز 203 نفر فراتر می رود
.

16مرداد: فوت يک زندانی سياسی

محمود رحمانی شهروند کرد بعد از آزادی از زندان درگذشت خبرگزاری هرانا : محمود رحمانی شهروند کرد اهل جوانرود که هشت سال پيش بعد از آوارگی زمان جنگ از کمپ التاش به ايران بازگشته بود توسط نيروهای امنيتی دستگير و به اتهام همکاری با احزاب اپوزسيون کرد به ۱۵ سال و يک روز زندان محکوم شد. نامبرده به دليل کهولت و بيماری از همان سالهای اول در شرايط بد سلامتی قرار گرفت ولی مسولين با مداوای وی در خارج از زندان موافقت نکردند تا اينکه شدت بيماری کليوی وی به حدی زياد شد که مسولين زندان وی را که حدود ۷۰ سال سن داشت بعد از تحمل هشت سال از زندان آزاد نمودند ولی متاسفانه نامبرده بعد از دو هفته آزادی از زندان روز جمعه ۹ مرداد ماه در بيمارستان به دليل شدت بيماری فوت کرد.

تعدادی از کشته شدگان روزهای اخیر – عکس از زندان اوین