3آذر :مبارزه نسل جوان ايران برای آزادی
هرانا- حقوق زندانيان: مجله آلمانی "اشپيگل" در شماره ی اين هفته ی خود گزارشی دارد درباره فريبا پژوه، روزنامه‌نگار ايراني، که از ۳۱ مرداد تاکنون در زندان اوين است. "اشپيگل" در نمونه فريبا پژوه، روزگار مبارزان جوان ايران را به تصوير مي‌کشد
به گزارش دويچه وله، اولريکه پوتس و ماتيو فون رور، دو خبرنگار کارشناس خاورميانه "اشپيگل"، گزارش خود را به نحوی تنظيم کرده‌اند که خواننده آلمانی بتواند تصويری عيني‌تر از شيوه رفتار دولت جمهوری اسلامی با روزنامه‌نگاران و نسل جوان معترض ايران داشته باشد
تماس تلفنی سازمان اطلاعات و امنيت جمهوری اسلامی با فريبا پژوه آغازگر گزارش است: ماموران امنيتی مي‌خواهند با خبرنگار و وبلاگ‌نويس جوان صحبت کنند. فريبا پژوه حدس مي‌زند که حادثه‌ا‌ی ناگوار در انتظار اوست. چند روز بعد، در اولين روز از ماه رمضان، چند مرد برای دستگيری او مي‌آيند و صبر مي‌کنند تا او و مادرش، با دستانی لرزان با چای و خرما افطار کنند
,ماموران مؤدبی که دروغ مي‌گويند�
مادر فريبا پژوه تعريف مي‌کند که مردان ,مؤدب بوده‌اند� و يک ساعت تمام کمدها، کشوها و کامپيوتر را بازرسی کرده‌اند. مردان فريبا را با خود مي‌برند، قول مي‌دهند که او را پس از يک ساعت بازگردانند؛ دروغ مي‌گويند
"اشپيگل" فريبا پژوه را زنی ظريف با چهره‌ای دخترانه و زيبا توصيف مي‌کند که از آن آخرين شب مرداد ماه تا امروز در بند ۲۰۹ زندان بدنام اوين به سر مي‌برد؛ يکی از بيش از صد روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نويسی که رژيم ايران در پی اعتراضاتی که به اعلام نتايج انتخابات به نفع محمود احمدي‌نژاد شد، دستگير کرد
"اشپيگل" مي‌نويسد که فريبا پژوه در زندان از افسردگی و نامنظم بودن ضربان قلبش که ناشی از فشار عصبی است، رنج مي‌برد. خانواده او در نخستين ماه اجازه ديدار با او را نيافتند، سپس به آنها اجازه داده شد هر هفته يک بار فرزندشان را ببينند که آن‌هم گاه رعايت نمي‌شد. وکيل او هرگز با او صحبت نکرده و تازه پس از دو ماه فهميده که اتهام موکلش در ابتدا جاسوسی و سپس "تبليغ عليه نظام" بوده است
جواني‌ای مصروف به کسب آزادی
"اشپيگل" مي‌نويسد: ,فريبا پژوه متعلق به نسلی از ايرانيان است که از همان دوره جوانی برای دست يافتن به آزادی مي‌رزمند.� او را نخستين بار هنگامی که ۱۸ سال داشت، دستگير کردند؛ روزنامه‌نگار شد و برای روزنامه‌های اصلاح‌طلب درباره موضوعهای اجتماعی نوشت
او را در سال ۲۰۰۸ برای بار دوم دستگير کردند؛ وقتی که همزمان با انتخابات رياست جمهوری آمريکا مي‌خواست به آن کشور سفر کند: ,هنگامی که امسال اعتراضات عليه رژيم کشور را به لرزه درآورد، شبانه‌روز به عنوان مترجم برای خبرنگاری کلمبيايی کار مي‌کرد و اين امری بود که باعث مظنون‌تر شدن بيشتر مقامات به او مي‌شد. به دوستانش گفته بود که مي‌داند در خطر است، اما آرزوی آينده‌ای بهتر را برای ايران دارد.� فريبا پژوه در وبلاگ خود نوشته بود که قلم دشمن جهالت است و او به قلم خود قسم خورده است
ماه‌ها زير بازجويی
"اشپيگل" در مورد وضعيت حبس اين روزنامه‌نگار جوان ايرانی گزارش مي‌دهد؛ اينکه ماه اول را در "قبر" گذرانده، مفهومی که به اتاقک‌های زيرزمينی در اوين اطلاق مي‌شود. در زندان انفرادی بوده، جايی که جسم و روح با هم فرسوده مي‌شود؛ زندانيان چند بار در روز برای بازجويی احضار مي‌شوند، کتک مي‌خورند و بدنشان را بازرسی مي‌کنند. آنان پس از مدتی مي‌توانند با وجود چشم‌بندی که بسته‌اند، بازجوهای خود را از هم تشخيص دهند: از روی کفش آنها يا ميزان خشونتی که به کار مي‌گيرند. بازجوها کتک مي‌زنند، تهديد مي‌کنند، فحش مي‌دهند، بعد سعی در فريب دادن مي‌کنند که اگر اعتراف کني، به زودی آزاد مي‌شوی
فريبا پژوه را پس از يک ماه در اوين به طبقه بالاتر منتقل مي‌کنند. جايی که يک هم‌سلولی دارد، هنگامه شهيدي، که او هم خبرنگار است. اين دو دست به اعتصاب غذا مي‌زنند. پس از پنج روز هر دو را به بيمارستان انتقال مي‌دهند. هنگامه شهيدی آزاد مي‌شود، فريبا پژوه به سلولی جديد منتقل مي‌گردد
به گزارش "اشپيگل"، فريبا پژوه هم‌اکنون در اتاقکی به مساحت۱۰ متر مربع به سر مي‌برد، با سوراخی کوچک که از آن نور به درون مي‌تابد. سلول شب‌ها سرد است. او بايد روزانه ۸ قرص بخورد: سه قرص برای قلبش، سه قرص ضدافسردگی و ۲ قرص خواب
به خانواده‌ها "قول رسيدگی" مي‌دهند
خانم فريده پژوه، مادر فريبا، مي‌گويد که هنوز هم دخترش را هر روز برای بازجويی مي‌برند. دخترش وضع روحی خوبی ندارد و موهايش با وجود سن کم، سپيد شده است. مادر هر روز از اين اداره به آن اداره مي‌رود، قول‌های بسياری به او مي‌دهند. سازمان‌های حقوق بشر برای آزادی دخترش تلاش کرده‌اند، اما هيچ اتفاقی نيفتاده است. با وجود آنکه گفته شده مدارک پرونده تکميل است، اما خبری از موعد برگزاری دادگاه نيست
"اشپيگل" مي‌نويسد، هفته پيش خانواده فريبا پژوه از سر استيصال ۸ ساعت در دادگاه انقلاب بست نشست تا توانست با دادستان تهران، عباس جعفری دولت‌آبادي، ديدار کند که مثل ديگران به آنها قول داد که به موضوع رسيدگی خواهد کرد

هیچ نظری موجود نیست: