شنبه، 1 اسفند ماه 1388 برابر با 2010 Saturday 20 February

تجمع خانواده های دستگیرشدگان در مقابل دادستانی
روز شنبه اول اسفند ماه تعداد زیادی از خانواده های دستگیر شدگان روزهای قبل از 22 بهمن که با یورش وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات شب هنگام به منازل آنها دستگیر و به بند 209 (شکنجه گاه) زندان اوین منتقل شده اند و همچنین خانواده دستگیرشدگان روز 22 بهمن در مقابل دادستانی در گلوبندک بازار تهران تجمع کردند و خواستار آزادی فوری و بی قید وشرط عزیزان خود شدند. خانواده ها خواستار جوابگویی عباس جعفری دولت آبادی، که با حکم او و همکارانش در شعب امنیت دادگاه انقلاب و با ارائه آن توسط ماموین وزارت اطلاعات، عزیزان آنها دستگیر شده اند، بودند
عباس جعفری دولت آبادی از حضور و جوابگویی به خانواده ها خوداری کرد. ولی افراد دادستانی به خانواده ها گفتند که روزهای چهارشنبه هر هفته فقط با 5 نفر از خانواده ها در مورد علت دستگیر و آزادی عزیزانشان جوابگو خواهند بود، این در حالی است که گفته می شود آمار دستگیریهای هفته های اخیر به چند هزار نفر می رسد. این به منزله آن است که خانواده ها چندین ماه باید صبر کنند تا این فرد به آنها پاسخی دهد
خانواده های بازداشت شدگان اخیر در مقابل پاسخ دادستانی به خشم آمده و به آنها می گفتند بچه های ما را از شب هنگام از منازل ربوده اید و حال اینگونه پاسخ می دهید. و علنا علیه خامنه ای و قوه قضائیه او که در شکنجه و پرونده سازی و صدور احکام سنگین نقش دارد به اعتراض برمی خواستند که با تهدیدات پاسداران دادستانی مواجه می شدند. تجمع خانواده ها تا ساعت 15:00 ادامه داشت
از طرف دیگر وقتی که خانواده ها به دادگاه انقلاب برای پیگیری وضعیت عزیزانشان مراجعه می کنند در معرض سئوال شگفت انگیز پاسداران و افراد وزارت اطلاعات که تحت عنوان کارکنان دادگاه انقلاب عمل می کنند قرار می گیرند. از آنها بطور سیستماتیک سئوال می شود که شماره پرونده آنها را بگویند تا بتوانند با بازپرس پرونده صحبت کنند. این در حالی است که آنها دستگیر می کنند،پرونده سازی علیه مردم می کنند و از خانواده های دستگیر شدگان شماره پرونده عزیزانشان را می خواهند
عباس جعفری دولت آبادی بنابه گفته تعداد زیادی از بازداشت شدگان اخیر خود و بازپرسان شعب امنیت در بند 209 حضور دارند و ناظر بر شکنجه برای گرفتن اعترافات دروغین هستند. او و روسای شعب امنیت دادگاه انقلاب در حال حاضر اغلب در بند 209 و سایر بندها مستقر شده اند و عملا در دادگاه انقلاب و دادستانی جوابگوی مردم نیستند

زنان کارگر روزمزد، فراتر از استثمار
محمد غزنویان : «ستم مضاعف» اينگونه تعريف مي شود كه: يك زن كارگر علاوه بر آن كه مانند يك مرد كارگر توسط سرمايه دار استثمار مي شود، به واسطه «زن بودنش» نيز مورد ستم و استثمار قرار مي گيرد. البته در شرايط كنوني مي توان اين سطح از ستم و استثمار را به زنان معلم، پرستار، و يا بطور كلي زنان شاغل طبقه متوسط نيز تعميم داد. در باره مقوله پر اهميت ستم مضاعف زنان، مقالات و كتب قابل توجهي نگاشته شده است. همچنين گزارشهاي پر شماري از اين شكل آزمندانه و تهاجمی استثمار، در دست است. اين حجم گسترده از اسناد و مدارک اما باعث نمي شود تا سهل انگارانه از كنار مسئله ای چنین پر اهمیت بگذريم
زنان کارگر روزمزد، فراتر از استثمار
با توجه به حساسیت موضوع، در اين نوشته، گزارش و تحليل را با هم تركيب خواهيم كرد تا شايد بتوانيم بخش ناچیزی از واقعيت ستم مضاعف بر زنان کارگر را بازنمايي كنيم
دوسال پيش، يكي از دوستانم كه در كارخانه ای تولیدی به عنوان کارگر ساده مشغول به کار بود براي نخستين بار درخواست كرد تا اصطلاح «از خودبيگانگي» را که ورد زبانم بود برايش توضيح دهم. من هم سعی کردم با زبانی که دوست کارگرم بتواند حداکثر برداشت را از مفهوم پیجیده و چند وجهی «از خود بیگانگی» بدست آورد برایش تشریح کنم. ساعتي از گفتگو نگذشته بود كه دوست کارگرم بکباره پرسش هاي مكررش را قطع كرد و مانند کسی كه ناگهان از مجموعه دريافته هايش آگاهي تازه اي را دریافته باشد رو کرد به من: «پس وضع زنان كارخانه ما چقدر وحشتناك است
تا آن لحظه نمي دانستم در كارخانه آنها، زنان كارگر هم وجود دارند. البته با اندك درنگي مي توان در يافت كه آگاهي جديد دوست من بيش از آنكه محصول دركي از مقوله بغرنج «از خود بیگانگی» و استثمار مضاعف باشد، احتمالا محصول نگاه مردي است که دفعتا نسبت به «جنس ضعيف» دچار احساس ترحم شده است. با این حال پیش خودم گفتم: « براي شروع، همين هم عاليست.» اين پيشامد باعث گرديد تا وي ظرف مدتی نه چندان طولانی، مجموعه مشهداتش را روز به روز بصورت خام در اختيارم قرار دهد و من در حين شنيدن، آنها را تايپ كنم
نتايج مشاهدات
- 1. حدود 50 زن كارگر در كارخانه مشغول كارند .اغلب اين زنها در قسمت بسته بندي كارخانه فعاليت دارند كه به گفته مشاهده گر، آلوده ترين قسمت كارخانه است
- 2. اين زنها از داشتن هرگونه وسايل ايمني اعم از كفش، دستكش؛ و ماسك محرومند
- 3. به آنها ناهار تعلق نمي گیرد، در نتیجه، ناهار روزانه خود را همراه مي آورند
- 4. حقوق آنها چه به صورت روز مزد و چه حقوق بگيري، معمولا از شصت هزار تومان در ماه فراتر نمي رود
- 5. استفاده از سرويس اياب و ذهاب كارخانه مشمول آنها نمي گردد
- 6. بخش عمده اي از اين زنان «سرپرست خانوار» هستند
- 7. نگاه جنسي همكاران مرد
- 8. به دليل آلودگي لباس، اجازه خواندن نماز در نمازخانه را ندارند
شرايط عمومي
آنچه در نگاه نخست قابل طرح است اين كه كارگران مرد نيز در صورت استخدام بصورت «روز مزدي» همين شرايط را خواهند داشت. دست بر قضا در همان زمان موفق شدم براي مدتی بعنوان كارگر روز مزد يك واحد صنعتي كه محصولی مشابه همان كارخانه مورد مطالعه (یعنی كاشي و سراميك) را توليد مي كرد مشغول كار شوم
من دقيقا! در قسمت بسته بندي به كار گرفته شدم و به تجربه دريافتم كه قسمت مذكور لاقل يكي از آلوده ترين قسمتهاي كارخانه به لحاظ استشمام هواي آلوده است. در اين قسمت انبوهي از كاشي و سراميك ها به چند كارگر تحويل داده مي شود تا با دست از بين آنها كاشي هاي درجه دو و درجه سه را تفكيك كنند. كارگر روز مزد اين قسمت در كنار نيروي خدماتي، دون ترين ارزش كاري را داراست. حال آنكه اين كارگر به معناي واقعي كلمه براي كارخانه ارزش افزوده توليد مي كند. چرا كه آنچه تحويل داده مي شود تقريباً و با لحاظ كردن استانداردهاي مرسوم جزو ضايعات است
شما در اين قسمت مي توانستيد به وضوح، معنای واقعی «تقسيم اجتماعي كار» را بر اساس سود صاحب سرمايه مشاهده كنيد. كارگران نه تنها ابداً موجودي به نام كارفرما را نمي بينند بلكه فقط با شبحي كميك از او بنام «پيمانكار» مواجهند. اين فرد كه يك کارگر خوش خدمت است و علاوه بر فروش نیروی كار خود، روح و وجدان خود را نيز در تصاحب كارفرما ديده است به جاي ارتباط با همكارانش براي کسب منافع فردي و نه گروهي، به هم پيمان سرمايه دار تبديل شده است
صورت بيروني كار، علاوه بر سود پنهان آن، چنان سخيف است كه كارفرما در يك حراجي مبتذل، آن را در اختيار اين فرد قرار مي دهد. پيمانكار از كابرد هيچ لفظ ركيكي براي كنترل كارگر روزمزد مضايقه نمي كند. ماهيت كار ما به گونه اي بود كه در حين جداسازي كاشيها با دست، مقادير قابل توجهي گرد و غبار را از روي كاشيهايي كه تازه لعاب خورده بودند استشمام مي كرديم. هيچ گونه وسيله ايمني تحويل ما نبود و تنها روزمزدان دائمي بودند كه چيزهايي در حد «يك پارچه براي بستن روي موها» در اختیار داشتند. (جالب است که «سنت»، اين مورد را در اختيار زنان كارگر قرار داده است
اساساً كارگر روزمزد و ظرف ناهار، لازم و ملزوم همديگرند و ناهار در همان محل كار تناول مي گردد. اين امر باعث مي شود تا كارگر روزمزد (چه زن، و چه مرد) تا زماني كه در محيط كارخانه است با سالن كار دچار همزاد پنداري گردد و دركي از «تنوع در حين كار» نداشته باشد. پيمانكار براي اين شكل كار، كنترلي روي زمان كار، اعمال نمی کند. چرا كه اصولاً كار به صورت كنتراتي انجام مي شود و كارگر درمانده، مجاب شده است که خود به خود براي كسب درآمد بيشتر، هر چه سريعتر كار كند تا در پايان روز تعداد بسته هاي بيشتري را براي محاسبه تحويل مسئول قسمت بدهد. در پرس و جوهايم متوجه شدم كه خوش شانس ترين و حرفه اي ترين زنان در اين مورد، سقف درآمد را دريافت مي كنند كه روزي دوهزار تومان است
در عين حال اين نيز مسلم است كه كارگران روز مزد از سرويس حمل و نقل كارخانه بي بهر ه اند. بنا بر اين بايد هر روز بخشي از درآمد ناچیز خود را برای اين امر، از دست بدهند. اما در مورد ناهار نكته ديگري كه بايد در نظر داشت همانا تناول غذاهاي تكراري است و ديگر ابتلا به بيماريهاي مربوط به سوء هاضمه… در مورد نداشتن سرويس اياب و ذهاب نيز بايد افزود که علاوه بر هزينه مالي، اين امر باعث مي شود تا كارگر، زمان كمتري نيز براي خواب و استراحت داشته باشد. چرا كه اغلب اين افراد را ساکنان حاشيه شهر ها تشكيل مي دهند. در رابطه با تخصص هم اين قبيل كارها از آنجا که نياز به كسب مهارت خاصي ندارند، دارنده كار را مشمول تحمل تحقير و تمسخر نيز مي نمايد
استثمار مضاعف
زنان كارگر كه جزو نيروهاي روزمزدي كارخانجات هستند، اكثريت قريب به اتفاق شان زنان سرپرست خانوار و نيز از زمره سكنان و مجاوران حواشي شهراند. در واقع آنها وقتي به محل اقامت خود مي رسند وارد يك بافت كارگري ديگر مي شوند. تنها تفاوت شايد اين باشد كه در همان بلوز و دامن منزلشان تن به كار مي دهند
همين تغيير ظاهري لباس (از لباس كار به لباس منزل) باعث مي شود آنها كاري را تجربه كنند كه جزو وظايف دائمی و هميشگي شان است و از نظر جامعه، كار محسوب نمي گردد تا لایق دستمزد باشد. اين قشر از زنان كارگر اغلب يا همسر خود را از دست داده اند و يا در حال زندگي با افرادي اند كه داراي بيماري اعتياد از نوع شدت يافته اند
بافت فرهنگي كه در آن زندگي مي كنند متاسفانه بافتي خشن و عميقاً كنترلگر است. آنها در هيچ سني و در هيچ شرايطي از نگاه هاي غير عادي مردان در امان نيستند. بخصوص كه در بين اينها عده زيادي از زناني اند كه در سنين پائين بيوه شده اند و يا دختراني اند كه جاي خالي مادر را نيز پر مي كنند. آنها دم دست ترين زنان براي تحمل خشونتهاي جنسي و تجاوز (و يا اغفال) براي كسب درآمد با كار كمترند
دختران جواني كه در سنين پائين بيوه مي شوند و در اين محيط ها زندگي مي كنند در هر دو حالت ـ ماندن يا خروج از خانه ـ سرنوشت مشابهي دارند كه فقط در ظواهر امر متفاوت به نظر مي رسد. آنها در خانه، كارگران بي جيره و مواجبي اند كه پدران و برادران كارگرشان، با آنها سياه مشق استثمار مي كنند! پدر و برادري كه خود از بام تا شام مورد عميق ترين استثمار كاري واقع شده اند در مواجهه با زنان خود، قسمت فرمانده وجود شان فعال مي شود و چه بسیار پیش می آید که براي تاخير در دريافت استكان چاي، زنان را مورد هجوم قرار دهند
زنان کارگر دائما در اسارت كنترلهاي محسوس و نامحسوس مردان خانه اند و نیز در مواجهه با تردد خواستگارهايي كه از فيلتر مطالبات مردان خانه گذشته اند. آنها در جنگي دائمي با نگاههاي صيغه بازان بسر مي برند و فرصتي براي تست يك آرايش در نهان خانه خود را نيز ندارند
اما در بين همين دختران هستند افرادي كه هم اين فشارها را متحمل مي شوند و هم بايد كاري بيرون از خانه داشته باشند.كار بيرون از خانه براي زنان و دختران حاشيه شهرها اما مسئله ايست كه آنها در برخورد با آن، طريقه اي متمايز از كار بيرون از خانه همجنسان شهري مي پيمايند. در محيطهاي شهري آسان ترين راه، معمولا كار در فروشگاههاست. اما براي زنان و دختران حاشيه شهر، سخت ترين كار مواجهه با تغييري است كه بايد در ظاهر خود بدهند. چونكه بدون اين تغيير ظاهری، جذابيت بصري فروشگاه دچار آسيب مي شود. (متاسفانه اكنون زنان فروشنده بخشي از ويترين فروشگاهند.) آنها براي كار در خارج از محيط رسمي شهر نيز دو راه دارند: يا بعنوان كارگران متغير فصلي و يا بعنوان
كارگر كارخانه

فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل خواستار آزادی منصور اسانلو و ابراهيم مددی شد
راديو فردا : فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل اعلام کرد که منصور اسانلو، رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، از سلول انفرادی در زندان رجايی شهر به بند عمومی بازگردادنده شده است
اين اقدام پس از اعتراض ديويد مک کرافت، دبيرکل فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل، به دولت ايران نسبت به انتقال آقای اسانلو به سلول انفرادی صورت گرفته است
در همين حال، مک اوراتا، يکی از مسئولان فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل، خواستار آزادی منصور اسانلو و ابراهيم مددی، رئيس و نايب رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه شد
اين دو فعال کارگری به اتهام های امنيتی به زندان محکوم شده اند

وضعیت وخیم و بحرانی کارگران در آستانه سال نو
ایلنا: آخرین بررسی‌ها از وضعیت کارگران شاغل در واحدهای صنعتی، بیانگر وخامت و بحرانی شدن وضع این قشر محروم جامعه در آستانه سال نو است. نخستین روز بهمن ماه تحت‌الشعاع تجمع دوباره کارگران گوشت زیاران قرار گرفت. این کارگران در اعتراض به تعدیل بخشی از نیروی کار و نیز تعویق در پرداخت مطالبات به حق خود، خواستار خلع ید مالک بخش خصوصی از شرکت بودند که اعلام شد سازمان خصوصی‌سازی با این پیشنهاد موافقت کرده است، اما زمانی برای پرداخت مطالبات کارگران اعلام نشد
به گزارش ایلنا، در روزهای بعد این کارگران نساجی بافته‌های کرمان بودند که جاده‌ها را بستند. اخراج 18 نفر از کارگران و تصمیم مدیران شرکت برای انحلال، علت اصلی تصمیم کارگران برای بستن جاده اعلام شد. به فاصله کوتاهی از این ماجرا، این بار اسلامشهر صحنه اعتراضات کارگری شد. کارگران کیان تایر دست از کار کشیدند چرا که 9 نفر از کارگرانی که به قصد حق‌خواهی به وزارت صنایع و معادن مراجعه کرده بودند، از سوی کارفرما اخراج شدند
چند روز بعد، اضطراب و ناآرامی در میان کارگران شرکت ساسان اوج گرفت، چرا که بسیاری از کارگران شاغل که برخی تعداد آنها را 400 نفر اعلام کردند، از تیغ تعدیل جان سالم بدر نبردند. هنوز ماه بهمن به نیمه نرسیده بود که اعلام شد کارگران آوند پلاستیک قزوین، این بار علم تظلم‌خواهی بلند کرده‌اند، چرا که 5 ماه از حقوق و مطالبات آنها پرداخت نشده بود. سریال 5 ماه بی‌حقوقی ادامه داشت چرا که به فاصله کوتاهی اعلام شد که کارگران قزوینی در عقب‌ماندگی حقوقی تنها نیستند و کارگران نساجی مازندران نیز 5 ماه است که حقوقی برای امرار معاض دریافت نمی‌کنند
نماینده فلاورجان هم در همین زمان با اشاره به کارخانه‌های ذوب‌آهن که آمار تولید آنها مایه افتخار مسوولان وزارت صنایع است، اعلام کرد که این کارخانه‌ها روی خط بحران گام برمی‌دارند و بزودی بحران گریبان آنها را هم خواهد گرفت. کارگران ساپکو هم البته در روزهای پایانی ماه، به خلف وعده وزیر صنایع اشاره کرده و گله کردند. وزیر صنایع در روزهای نخست سال و در اوج رقابت‌های انتخاباتی اعلام کرد که تمامی کارگران پیمانی، قراردادی خواهند شد، اما گذشت ماه‌ها از آن وعده و اجرا نشدن متعاقب، نشان داد که شاید آن موضوع هم شعاری انتخاباتی بوده و کارکرد واقعی نداشته است
شوک پایانی ماه گفته‌های محمد پارسا، رئيس هيات مديره سنديكاي توليدكنندگان تجهيزات برقي بود که اعلام کرد 1500 تا 2000 کارگر صنعت برق بیکار شده‌اند. وی در این باره افزود: 3 كارخانه فعال در صنعت برق از جمله آونگان به دليل بحران مالي تاكنون تعطيل شده‌اند و با تعطيلي اين واحدها حدود 1500 تا 2000 نفر كارگر از كار بيكار شده‌اند
البته تمامی موارد فوق تنها به بهمن ماه مرتبط می‌شود. صنعت در ماه‌های اخیر به سختی نفس می‌کشد و این موضوع آن قدر محسوس است که نتوان در لابلای آمار و ارقام زیبا و دهن‌پرکن مخفی کرد. اخبار منتشر شده در 6 ماه دوم سال نشان می‌دهد که در بسیاری از استان‌های کشور صنایعی چون سنگ‌بری، تولید کیف و کفش، بسته‌بندی و... به محاق تعطیلی رفته‌اند و شمار فراوانی از کارگران نیز معاش خود و خانواده‌هایشان را از دست داده‌اند
مدیر اجرایی خانه صنعت و معدن استان کردستان در همین زمینه و در جلسه‌ای با حضور نمایندگان مجلس و استاندار کردستان گفت: در حال حاضر از مجموع 150 واحد فعال در شهرک صنعتی سنندج حدود 60 واحد تعطیل شده‌اند و روند تعطیلی واحدهای صنعتی و همچنین تعدیل نیرو همچنان ادامه دارد. برآیند کلی وضعیت صنعت استان کردستان نشان می‌دهد که صنعت این استان در حالت بحرانی قرار داشته و این مساله قطعاً بر وضعیت کار و اشتغال استان نیز تاثیر خواهد گذاشت. بررسی همه شاخص‌های ارائه شده در این جلسه نشان‌دهنده بی‌توجهی دولت و مسوولان اقتصادی کشور به این استان محروم است و این مساله با شعار محوری احمدی‌نژاد یعنی عدالت‌ورزی منافات دارد
رئيس اتحاديه توليدكنندگان كفش اصفهان نیز می‌گوید: از اوايل سال جاري تاكنون با ورود بي‌رويه كفش‌هاي چيني به كشور، بيش از نيمي از واحدهاي توليدكننده كفش در اصفهان تعطيل شده‌اند. محمد نايب‌پور با بيان اينكه از اوايل سال جاري حدود 50 تا 60 درصد از كارگاه‌هاي توليد‌كننده كفش در شهر اصفهان غيرفعال شده‌اند، ادامه می‌دهد: تا پيش از سال جاري يك‌هزار كارگاه توليدي كفش در شهر اصفهان مشغول به فعاليت بودند، اما با افزايش ورود كفش‌هاي خارجي و بروز بحران اقتصادي در جهان، نيمي از اين كارگاه‌هاي توليدي مجبور به تعطيلي واحد‌هاي خود شدند. وي می‌افزاید: با تعطيلي بيش از 500 واحد توليد‌كننده كفش در شهر اصفهان، 2 هزار و 500 نفر از افرادي كه در اين كارگاه‌ها مشغول به فعاليت بودند شغل خود را از دست داده‌اند. شماری از رؤسای تشکل‌ها و انجمن‌های واحدهای تولیدی و صنعتی استان مازندران هم هشدار می‌دهند: در حالی که فقط حدود نیمی از ظرفیت‌های واحدهای تولیدی و صنعتی استان استفاده می‌شود به دلیل رکود اقتصادی و نبود نقدینگی در بازار داد و ستد، شاهد انباشت محصولات تولیدی‌مان هستیم. چرا که به دلیل فروش نرفتن محصولات تولیدی، بسیاری از کارخانه‌های مازندران در پرداخت اقساط تسهیلات خود به بانک‌ها دچار مشکل شده و حتی درصدد اخراج کارگران هستند. چنانچه در چند ماه اخیر، برخی از کارگران واحدهای تولیدی از جمله فرآورده لبنی کندلوس، نساجی مازندران و صنایع شیمیایی ساری به دلیل پرداخت نشدن حقوق که ناشی از عدم فروش محصولات تولیدی این واحدها بوده است، تجمع کرده‌اند
آمار با واقعیت‌ها نمی‌خواند
واقعیت این است که آمار اعلامی روزهای اخیر هیچ تطابق منطقی با واقعیت‌های جامعه ندارد. در حالیکه نرخ تورم کمتر از 13 درصد اعلام می‌شود تا از این راه دستمزد سال 89 کارگران کمتر تعیین شود، بازار نرخ‌های تورم دیگری را برای افزایش قیمت کالاهای خود برگزیده است. در زمینه تولید و صنعت نیز بازار کار کشور تناسبی با آمارهای اعلام شده از سوی وزارت صنایع و معادن مبنی بر رشدهای 8 تا 10 درصدی ندارد. در همین زمینه در گزارش بانك مرکزی نیز اعلام شد که نرخ اشتغال در واحدهای بزرگ صنعتی 1.1 درصد کاهش داشته است

هیچ نظری موجود نیست: